ﺟﺎﯾﮕﺎه زﻧﺎن در ﺣﻤﺎﺳﻪ ﻫﺎی ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن
زﻧﺎن ﺑﺎ توجه به ﺟﺎﯾﮕﺎه آن ﻫﺎ در ﺣﻤﺎﺳﻪ ﻫﺎی ﺑﻠﻮﭼﯽ، چند دسته هستند. که به بررسی آنها می پردازیم.
اهل رزم هستند، ﺳﻼح در دﺳﺖ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ و دوﺷﺎدوش ﻣﺮدان می جنگند
ﻧﻤﻮﻧﻪ اﯾﻦ دﺳﺘﻪ از زﻧﺎن بانری (banari) اﺳﺖ (این نام را به ریختهای بانڑی – بامڑی – بانلّی نیز تلفظ می شود). وی از زﻧﺎن ﺑﺴﯿﺎر ﻧﺎم آور و ﺧﻮاﻫﺮ (میر چاکر) و ﻣﺎدر (میران) اﺳﺖ. وی زﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎر دﻟﯿﺮ، ﺟﻨﮕﺎور و ﺷﻤﺸﯿﺮ زن ﻣﺎﻫﺮی ﺑﻮد. در یکی از اشعار کهن حماسی بلوچ، بنام جنگ دهلی بانَری، شخصی است که به شکل مردان لباس رزم می پوشید. علیه دشمن می جنگید و لشکر بلوچان را از شکست رهایی می بخشید و سرانجام به کمک پسرش میران، شاه دهلی را در حالی که تا آخرین لحضات نمی دانست حریف جنگی او یک زن است. دستگیر می کند. در روایت های مردم آمده هست که هنگام رزم او با شاه دهلی گوشه ای از کلاه خود او تکان خورده و زیورآلات و رخسارش آشکار می گردد. هنگامی که شاه دهلی متوجه می شود او یک زن است می گوید: تو یک زن هستی از راه من برو کنار، بانَری شَیهَک این گونه جواب داد، خطاب به شاه از روی خشم گفت:
اگر زن هستم از زن تو بالاترم (زنی مانند زن تو نیستم)
زنان آنگونه که تو فک میکنی آنانند که خانه نشینند و خود را با چیزهایی مانند پَن مزوانگ (دو ماده آرایشی) می آرایند و با شوهرانشان دست بازی می کنند، من آنگونه زن ها را در مجلس خود راه نمی دهم.
بانَری در ادبیات و فرهنک بلوچ در بسیاری از جهات شبیه بانوی جنگ آور شاهنام (گُرد افرید) است.
که فردوسی درباره او می گوید:
زنی بود برسان گردی سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گرد افرید
که چون او نیامد ز مادر پدید
نهان کرد گیسو به زیر زره
بزد بر سر ترگ رو می گره
دسته ایی دیگر از زنان
پشتیبان و تشویق کننده جنگاوران در پشت میدان های رزم هستند
کار آنها گریه و زاری نیست و هرگز حاضر نیستند پسر، برادر و شوهرانشان در جنگ شکست بخورند و یا فرار کند و کشته شدن عزیرانشان در میدان جنگ برای آن ها افتخار بزرگی است.
تعداد اینگونه زنان در حماسه های بلوچی، نسبتا فراوان است.
نمونه ای از زنان همانند لالین (lalen) مادر دودا، گراناز همسر للّا (lalla) و مادر کمبَر (kambar) و حتی در زمان معاصر مادر و خواهر دادشاه می باشند.
هنگامی که بانویی بنام سمّی (sammi) که پناهنده دودا بود خبر غارت شدن اموال خود را به لالین مادر دودا می رساند، لالین بی درنگ نزد پسرش دودا می رود و با طعنه ای سوزناک رو به پسرش که در اتاق با همسرش می آرمید می کند و می گوید: آن کس که پناهنده می پذیرد در نمیروزان با همسرش در اتاق خنک و آرام نمی خوابد بلکه همیشه آماده و هوشیار است.
دودا از شنیدن طعنه نیش دار بلند شده و لباس رزم به تن می کند. لالین هنگام رهسپاری دودا به نبرد از او دو چیز می خواهد برگرداندن گله گاو غارت شده سمّی و یا کشته شدن در برابر دشمن. او از اینکه پسرش به جنگ می رود ناراحت و نگران نیست. نگرانی او ستمیست که به پناهنده آنها روا داشته اند. کشته شدن پسر نیز او را ماتم زده و سوگوار نکرد بلکه به رسم شیر زنان بلوچ، آن را افتخاری برای خاندان دانست.
مادر کمبَر نیز اینگونه بود
برای نبرد با دشمنان مردانه بایست.
با نبرد و کشته شدنت گور نیاکانت خوشبو می گردد.
بجنگ تا پیروز شوی.
مرگ در بستر سزاوار تو نیست. ( اگر کشته شدی و اسیران به خانه هایشان برگشتند تو را با ساز و دهل به گورستان راهی می کنم و هفت شبانه روز شادی می کنم و جشن می گیرم ).
گراناز همسر للّا بود که در شهر کلمت از شهرهای ساحلی مکران که اکنون در پاکستان واقع شده زندگی می کرد.
گراناز دختر میر باران و مهرورزی او با شوهرش زبانزد عام و خاص بود.
للّا با پدر خانمش که رئیس قبیله بود به جنگ علیه دشمنان که مورد تهدید واقع بودند می رود، گراناز را به همراه داشت. للّا که در جنگ به شدت زخمی شد از حمله و حرکت باز ایستاد تا اینکه یکی از همرزمان او وی را بیرون از میدان می کشد. خبر چینان خبر را به نوعی دیگر به گراناز می رساند که للّا از میدان گریخته است، گراناز که پدر و برادرانش را کشته می یابد و شوهر خود را زنده و از نبرد فرار کرده اینگونه می گوید که پیغام مرا به او برسانید:
در جنگ همنشینی زنان زیبا تو را یاد آمد
خانه سرد و خنک، بگو بخند با دختران
و بیشتر چهره زیبا و پر زیور من.
همه ی این ها سبب شد که از جنگ فرار کنی؟
گراناز خشم گرقته بود و ببیزاری خود را از للّا بیان کرد…
ای للّا تو در برابر زیورالات من همانند پدر و برادرم هستی تا روز دمیدن صور و محشر شوهر من نیستی
دسته سوم
در صورت شکست و یا پشت کردن پهلونان به دشمن، گواژه زننده اند.
زن همچنان که در جنگ تشویق کننده است، در صورت شکست و یا پشت کردن پهلونان به دشمن، گواژه زننده نیز است. پهلوانان از گواژه و طعنه های زنان قبیله بیمناک بودند. هرگاه پهلوانی در جنگ و یا آغاز جنگ کمی ترس پیدا می کرد با تصمیم برگشت یاد گواژه و طعته زنان می افتاد. تحمل شنیدن طعنه بسیار سخت بود.
بنابراین کاری می کرد که گرفتار گواژه های زنان قبیله نگردد. این ویژگی در بسیاری از حماسه های بلوچ آمده است.
نمونه را در حماسه آدینگ که هیزم جمع می کرد گواژه یکی از زنان او را بسیار خشمگین کرد و همان سبب شد که سخن بگوید. با سخن گفتن او قول و سوگندش بی اختیار شکسته شد. چون آدینگ سوگند خورده بود تا کین پدرش را نگیرد با کسی سخن نگوید. به همین دلیل به او لقب گُنگو داده بودند. در حماسه هَمل هنگامی که فرنگیان به همل پیشنهاد زن فرنگی دادند تا به همسری برگزیند هَمل گفت:
کَلمتءِ ماهین جَن مَنءَ تَژنان جن اَنت.اگر زن فرنگی برگزینم زنان زیبای کلمتی مرا گواژه می زنند. از ناجوانمردی من سخن می گویند.
دسته پنجم
زن به عنوان دلدار و آرام دهنده قلب پهلوان (ماهگنج) دلبر محبوب همل است و همواره از او یاد می کند.
دسته شیش
زنانی که مسبب جنگ هستند
زنانی که مسبب جنگ هستند و بر اثر کارهایشان مورد ستم واقع می شوند و بین قبیله ها جنگ های سختی در می گیرد.
نامدار ترین این زنان بانویی به نام گوهَر است.
گوهر مسبب جنگ ۳۰ ساله بین قوم رند و لاشار می شود که می گویند بر سبب این جنگ هزاران نفر کشته شده است. تقریبا هر رخداد محلی، که بیشتر جنگ و کشتار در جامعه بلوچ ها تبدیل به شعر شده است. این سنت با وجود رسانه های پیشرفته هنوز حفظ شده است، می توان از
منظومه های مکران
منظومه دادشاه
جنگ موته مولوی روانبد (حماسه دینی)
جنگ یمامه (حماسه دینی) از مولوی روانبد و جنگ علی با دیو از ملاقاسم
جنگ محمد حنیفه با بی بی زیتون (ملا بهرام) نام برد.
برخی از مهمترین آثار حماسی بلوچی از آغاز تا کنون
حماسه فتح دهلی
حماسه همل و فرنگیان
حماسه همل و چاکر
حماسه بالاچ
حماسه آدینگ
حماسه میر کمبر
که شیر زنان بلوچ در تاریخ بلوچستان نقش بسزایی داشته اند.
همانطور که زنان بلوچ مردان خود را برای جنگ فرستاده اند و از کشته شدنشان جشن می گرفتند در میان همین حماسه ها گوشه چادر زن و پادرمیانی یک زن در جنگ های قبیله ای با ضمانت گوشه چادر (چادری لَمب) خود مانع کشتار چندین قبیله شده اند. زنان نقش به سزایی در قوم بلوج داشته و دارند.
از زنان پرافتخار عصر حاضر می توان به:
زهرا برهانی زهی معاون آموزش ابتدایی اداره آموزش پرورش سیستان و بلوچستان
زیبا عزیزی از زنان موفق و فعال اجتماعی بلوچ چهارمین بانوی روستایی برتر جهان و برترین زن روستایی ایران.
شهلا دهواری اولین زن بلوچ که مدرک خلبانی گرفت و با آرزوی پرواز دیرینه اش در آسمان امارات پرواز می کند.
پروانه ریگی از زنان و شخصیت های برجسته در عرصه سیاسی و اجتماعی.
حمیرا ریگی فرماندار قصرقند و اکنون سفیر ایران.
بانو فریده یوسفی استاد دانشگاه، شاعر و هنرمند
ساره امیری دانشمند و استاد دانشگاه، وزیر کابینه امارات.
با ورق زدن تاریخ زرین “راج دپتر بلوچ” در هر برگ آن نام زن بلوچی می درخشد و بسیارند نام های امروز و دیروز.
زنان ظرفیت های بسیاری دارند اگر جایگاه واقعی آنها مشخص شود.
منبع:
(حماسه سرایی در بلوچستان اثر دکتر عبدالغفور جهاندیده – چاپ ۱۳۹۰)
ارسالی: «سهراب براهام»