شوکران نوشی سقراط، نمایشی در نمایش

اشاره : سالن تئاتر فردوسی در سیرجان از ابتدای اسفندماه ۱۴۰۳ شاهد اجرای عمومی نمایش " شوکران نوشی سقراط " به نویسندگی و کارگردانی رضا مسلمی زاده بود.
✍️فاطمه هجینی نژاد
▪️
در این اثر نمایشی کارگران در کنار سه بازیگر حرفه ای، تعدادی از مددجویان ندامتگاه سیرجان را به عنوان نابازیگر به کار گرفته بود که در نوع خود کاری موثر و بدیع در نظر جلوه می کرد.
این اثر روایتی است از زندانی هایی که بلاتکلیف در بند مانده، بی هیچ سر انجامی ، زندانی هایی که با عشق در گیر و دار این هستند که چگونه تئاتر کار کنند و داستان سقراط را برای ما به تصویر بکشند.
داستان سقراط که در واقع بخشی از کتاب فايدون اثر افلاطون است، یکی از مهمترین متون فلسفی دربارهٔ مرگ و جاودانگی روح است. این اثر روایت لحظات پایانی زندگی سقراط را ارائه میدهد، زمانی که او پس از محاکمه در دادگاه آتن، به اتهام فاسد کردن جوانان و بیاعتقادی به خدایان رسمی شهر، محکوم به نوشیدن شوکران شد.
حال نویسنده و کارگردان این اثر با پیوند دادن و همگون کردن سرنوشت سقراط و بندیان، لحظات درخشانی را خلق کرده است.
نگاهی به متن نمایش شوکران نوشی سقراط:
باید گفت که پیوند دادن یک متن فلسفی که پیرامون جاودانگی روح و ماهیت مرگ گفتوگو میکند، با شرایط امروز یک زندانی که نمی داند چه بر سرش می آید و بارها مرگ خود خواسته را امتحان کرده، و زندگی برایش سخت و بی معناست ، کار قابل تحسینی است؛
استفاده از شوخی های کلامی نیز در این متن بسیار درست و به جاست! زیرا که قصد نویسنده بر این نیست تا از شوخی ها صرفا برای خندیدن تماشاگر استفاده کند، بلکه می خواهد راحتی یک فضای رئالیسم مردانه را به ما نشان بدهد!
اما نکته قابل توجهی که در متن وجود داشت و به نظر ضروری نبود یا حتی می توانست در شکل کامل تر و بهتری ظهور پیدا کند، لحظات خلق شده ای بود که نویسنده گویا می خواسته است احساسات تماشاگر را در دست بگیرد و با آن بازی کند و این تنها در سطح شکل گرفته بود!
شخصیت پردازی نیز کامل شکل نگرفته بود و کاراکتر اصلی که خود، نمادی از سقراط بود به خوبی خلق نشده بود.
کارگردانی و بازیگری:
استفاده از سایه بازی و خلق تصویر های ماندگار یکی از نقاط قوت کار است … اما حال که گروه بازیگران به خوبی در خلق تصویر موفق بودند، چرا تصاویر بیشتری خلق نشده بود؟
همچنین اینکه در بخش روایت آخر که همان شوکران نوشی بود، استفاده از نور بسیار درست و به جا بود ، اما روایت از ریتم می افتاد، زیرا که بازیگر هیچ تغییر لحنی در روایت ها و تمیز دادن شخصیت های گوناگون از هم ، ایجاد نمی کرد و اگر این چنین می شد و حتی از فنون نمایش ایرانی برای بازیگردانی این بخش استفاده می شد ، چه بسا صحنه ای درخشان و ماندگارتر خلق می شد که در یادها بیشتر می ماند؛
و اما استفاده از موسیقی، که به نظر من موسیقی، تنها بخشی بود که در خیلی در خدمت کار نبود و صرفا جهت استفاده از مهارت های فردی بود، که می تواند بخواند و ساز بزند؛
در بازیگری شاید در نگاه اول ، بیان و لهجه ی بازیگران ذوق را کور می کرد، اما همان طور که کار پیش می رفت، به دلیل اینکه بازیگران ، کنش های صحنه را به خوبی دریافته بودند، بازی هر کدام از آنها در نظر دلنشین و دوست داشتنی می آمد! و این بخش قابل تحسین در بازیگردانی اثر است!
نتیجه گیری :
در نهایت گروه شوکران نوشی سقراط به خوبی توانسته بودند اثر خوبی را خلق کنند؛ امید که این گروه در تئاتر ماندگار شوند و بتوانیم کارهای بیشتری از این کارگران بر روی صحنه ببینیم.