زال و هوشیاری سیندخت
دکتر فریبا دانشور در چهل و یکمین نشست انجمن ادبی تاریخی پاریز به روایتی از شاهنامه پرداخت.
نبود ایچ فرزند مر سام را
دلش بود جویا دل آرام را
نگاری بد اندر شبستان اوی
زگلبرگ رخ داشت وزمشک موی
همسر دلبند سام کودکی خورشید چهر وبرومند وسپید موی بدنیا می آورد
سام به دیدار کودک سپید موی دل چرکین می گردد وکودک نو رسیده را که زال نامیده است در دامنه کوه البرز رها میکند که مبادا مورد شماتت بدگویانقرار گیرد.زال روزگاری نزد سیمرغ بسر می آورد وسیمرغ او را چون کودکان خود. دوست می دارد.پس از سالیانی درازسام از کرده خود پشیمان میشود وبخاطر خوابی که میبیندزال را نزد خود می آورد.منوچهر شاه شاد میشود ورود زال را جشن اعلام میکندومنشور زابلستان وسیستان را به او میدهد.داستان تا با آنجا ادامه می یابد که روزی در سیر وسفر زال به کابل با مهراب خراجگزار سام. نبیره ضحاک که دختر زیبا رویی داشته روبرو میشود وسپس داستان عشق وعاشقی زال و رودابه آغاز میگردد که با تدبیر سیندخت مادر رودابه که خردمند ،سیاستمدار وشجاع وهوشمند است ماجرای عشق این دو دلداره که از دونژاد مختلف هستند ختم به خیر میشود.
مقام زن در این بخش از شاهنامه بسیار حائز اهمیت است
چگونگی رفتار وبرخورد سیندخت با کنیز وندیمه رودابه،با دخترش رودابه وبا همسرش مهراب ونیز سر انجام با سام نریمان پدر زال،نمایانگر توان وقدرت وحاکمیت وهوشمندی وذکاوت وخردمندی وی است.نقش وشخصیت سیدخت بیانگر توان تحلیل زن وگزیدن راه وروشی منطقی در مسائل خانوادگی،اجتماعی،وسیاسی است.
او زن با تدبیری است آگاه وهوشیار ،سیاستمداری شجاع ومدبر،مادری مهربان وواقع بین وهمسری صبور وپرتلاش.
او چون بر پاکی عشق دخترش آگاه هست برای رسیدن او به دلدارش که یک نیاز طبیعی است از هیچ کوششی دریغ نمیکند،او در نقش زن مهراب نیز همسری است که به اخلاق وروحیه همسر آگاه است ومیتواند خشم او را فرو نشاند ونظرش را جلب کند ودر نهایت به عنوان نماینده وسفیر سیاسی ،با خبر از اوضاع پیرامون خویش وقادر به پایدار نمودن پایه های حکومت مهراب ،اینچنین بانویی با شخصیتی کاملا ممتاز با اعتماد به نفسی بالا پر جوش وخروش وپویا جویای راهی منطقی واصولی باروشی درست،بی تردید تحسین همگان را بر می انگیزد تا جائیکه هم نژادی وهم کیشی او با ضحاکیان در نظر نمی اید وبه جهت ویژگیهای ارزنده شخصیتی اش مورد پذیرش وتحسین نیز قرار میگیرد.
جایگاه مقام زن در شاهنامه بسیار والاست وقابل تامل،ماجرای عشق زال دستان ورودابه دخت مهراب شاه اولین داستان عاشقانه ایست که با تولد رستم
پهلوان نام آور شاهنامه رنگ وبویی متفاوت به شاهنامه بخشیده است.