ذهن انسان هیچگاه از قصه پردازی بی نیاز نخواهد شد
لیلا راهدار، داستان نویس، منتقد ادبیات و دبیر انجمن داستان کرمان در سی و نهمین نشست ادبی، تاریخی پاریز گفت: ذهن انسان هیچگاه از قصه پردازی بی نیاز نخواهد شد.
به گزارش پایگاه خبری لوار، لیلا راهدار در این نشست گفت؛ داستان قرائتی جدید از نوشتار، قرائتی که آن را به رویکردی هدفدار برای معنای زندگی نزدیک می کند و به آن جهت معناداری می بخشد، بگذاریم اینطور بگویم که هر پدیده ای در جهان نیاز به یافت هدفداری در ذهن می یابد که این یابنده هدفدار، یعنی ذهن انسان به آن روایت را می افزاید تا بتواند آن پدیده را ترجمه کند.
بشر قبل از آنکه زبان را بشناسد ، قصه و روایت را دریافته است.
پس از غار نشین شدن انسان و زیست جدید او همانطور که شکل فک و جمجمه تغییر می کند و نیاز به شکار و زندگی گروهی و آتش برایش ضروری می شود.
روایت نیز برای،تعامل اصلی مهم به شمار می رود.چنان است که برای شکار کردن نیاز به کشیدن نقشه و پیدا کردن حیوان او را مجبور به روایت می کند.باید به همنوعان خود که اتفاقا ریز جثه تر از دیگر حیوانات هستند و کار با ابزار را آموخته اند بیاموزد که کجا و چگونه شکار کنند، بنابراین قبل از شکل گیری زبان و کلمه روایت شکل می گیرد.
این گروهای کوچک انسانی نیاز،به آرمان مشترک دارند آرمانی والا که بتواند تلاش او را برای زندگی معنا کند، این آرمان مشترک خواستگاه داستان سرایی او می شود .
اگر پدیده ای نامفهوم می،بیند مثلا آتشفشان ، ذهن او دنبال چرایی می گردد این جرایی همان ضحاک در بند است که با هر فریادش آتشفشان طغیان می کند.
چیزی که امروز، علم جای آن را گرفته است، علم در واقع جایگزین همین اسطوره های انسانی است وشاید بتوان آن را روایتی مدرن از انسان دانست.
و هیچوقت انسان از آن بی نیاز نیست.
اینچنین است که اگر قصه ای،نیمه بشنویم خواهیم پرسید:”بعدش چه شد”
و این همان ذهن تحلیلگر و پاسخ یاب و پیرنگ پذیر انسان است.
رشد و تکامل مغز همین مفهوم را دارد.
هرچه بشر جلوتر رفته و از تخیلات خود دورتر شده و به واقعیت نزدیک تر شده سبک بیان او از،پدیده ها رئال تر شده، و همین امر به ایجاد رویکردها و مکاتب ادبی انجامیده.
گرچه عامل تخیل ، عاملی اصلی برای داستان سرایی است اما تخیل در داستان هر چه بیشتر به چه شد و چرا،شد می پردازد.گرچه در شعر خیال انگیزی اصل و اساس به شمار می آید اما در شعر تخیل بیشتر به جنبه ی تشبیه و استعاره و چگونگی آن می پردازد، این گل چگونه زیباست مانند چه چیزی است.چقدر شگفت انگیز است و…
ذهن انسان هیچگاه از قصه پردازی بی نیاز نخواهد شد.
روزگاری انسان به مسطح بودن زمین یا حرف زدن حیوانات اعتقاد داشت ،و آثاری مانند مرزبان نامه یا کلیله و دمنه را خلق کرد
زمانی نیز می اندیشد که جهان و هرچه در آن است در علم ژنتیک و ریاضیات و… پاسخ میابد
و داستانهایی متناسب با آن می سازد، گاهی اقتصاد را عامل حرکت کل جامعه می داند و در زمانی دیگر معنویات را ، بنابراین روایت موجودی زنده است که در طول زمان ، از پیدایش انسان تا به امروز زیست کرده و زیست خواهد نمود و تغییر شکل خواهد داد.