توسط: لوار ما
تاریخ: فروردین 27, 1404 زمان انتشار: ۷:۴۶ ق٫ظ کد خبر: 20735

جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی ست

(گزارشی از اولین نشست تخصصی عصر ادبیات با موضوع آثار زنده یاد محمدعلی بهمنی شاعر و ترانه‌ سرای معاصر)

پایگاه خبری تحلیلی لوار ما/ حسین اسحاقی مدیر کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان کرمان در نخستین رویداد ماهانه عصر ادبیات- که عصر روز سه شنبه بیست و ششم فروردین ماه ۱۴۰۴ از سوی موسسه فرهنگی و هنری خانه ادبیات دیار کریمان در محل موزه هنرهای معاصر صنعتی برگزار شد، با اشاره به اهمیت پاسداشت زبان فارسی و گرامیداشت روز عطار نیشابوری گفت: بیست و پنجم اردیبهشت ماه همزمان با روز گرامیداشت فردوسی قرار است آیین باشکوهی در کرمان برگزار شود.
وی با تاکید بر اهمیت موسسات فرهنگی و هنری وادبی اظهار داشت: خوشبختانه با حمایت استاندار کرمان و همراهی ادیبان و استادان قرار است متناسب با جایگاه خواجوی کرمانی بنیادی ملی ایجاد شود همچنین قرار است نشان خواجو را طراحی و اجرا کنیم و به افراد توسعه دهنده ی استان این نشان اعطا خواهد شد و یکی دیگر از برنامه های اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان حمایت از برنامه های ملی هنری و ادبی و فرهنگی در شهرستان‌های کم برخوردار استان می باشد و فردا معاونان حقوقی و امور استان‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جهت برنامه ریزی سفر وزیر به کرمان می آیند.

سید محمدعلی گلابزاده عضو دانشنامه علمی فرهنگی ایران نیز در ابتدای این نشست با اشاره به جایگاه ادبی زنده یاد بهمنی از ایشان خاطره ای ذکر کرد .

دکتر حامد حسین‌خانی عضو هیات علمی دانشگاه کرمان در این نشست تخصصی با اشاره به زاد روز این شاعر فقید گفت :جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی ست / در آینهء تلفیق این چهره تماشایی ست (شعر از محمدعلی بهمنی ) این شاعر همسایه دیوار به دیوار استان کرمان (هرمزگان ) بوده و همواره ارتباط موثر و مستمری با شاعران و برنامه های کرمان داشت.
حسین خانی گفت: از سال ۱۳۰۰ به بعد ادبیات ایران تجربه هایی همچون: ایجاد کرسی ادبیات دانشگاهی و کارهایی مانند تصحیح متون ادبی و بیان دیدگاه‌های نقد ادبی و شرح و تفسیر متون قدیم و جدید را شاهد بودیم و نسل و نقد دانشگاهی ها مانند زرین کوب ها و فروزانفر ها و تا امروز شفیعی کدکنی ها هستند و حضور این استادان در پهنه ادبی رخداد مهمی در این زمینه ها بوده و هست و دیگر در این صد سال ادبیات داستانی مدرن بعد از هدایت و جمال زاده را تجربه کردیم و نویسندگان نامداری در این گونه ادبی داشتیم و در قلمرو شعر هم شعر نیمایی که ارائه آن با نفی و اثبات هایش ظهور و بروز داشت و شعر نیمایی پذیرفته شد و اثرات خوبی بر شعر گذاشت و اینکه شعر آزاد، نیمایی و سپید جریان های خود را در ادبیات ایران شکل دادند ولی تأثیرمهمی که نیما و شعر نیمایی به ضرورت های اجتماعی، فرامتنی، فرهنگی و حتی سیاسی پذیرفت ما قالب شعری غزل را نیز پویا و پرشتاب و روبه رشد می‌بینیم و در همین فضا غزلسرایانی که دلبستگی های افراطی به سنت های تغزلی و زبان وبیان تقلید گونه ای از دوره و سبکهای عراقی و خراسانی و وقوع داشتند کم فروغ شدند و پس از نیما برخی فاتحه غزل را خواندند اما پس از شهریار و ابتهاج، منوچهر نیستانی شاعرانی در دهه های چهل تا شصت همچون حسین منزوی و محمدعلی بهمنی و بعد ها نوذر پرنگ و قیصر امین پور می‌بینیم که فضاهای خلاقانه نویی را در غزل ارائه کردند.
وی با اشاره به لایه های روانشناختی زنده یاد بهمنی ادامه داد: این شاعر اثر گذاری دریا و دریافت های پیرامونی آن و روح شرجی بندر در عواطفش حضور دارد و بیانی مستقیم با مخاطب دارد و کارکرد حس عاطفه در شعر، برانگیختن حس همدلی مخاطبان است و طیف بسیاری از مخاطبان بهمنی همدلانه با کتابهایی همچون ؛ گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود و کتاب شاعر شنیدنی ست ارتباط برقرار کرده اند و تازگی و روانی زبان بهمنی و صلح در جهان پیرامونی او حاکم است و بهمنی ذاتا ترانه‌ سرای خوبی است و آیندگان حتما از بهمنی بعنوان یک غزلسرای مهم یاد خواهند کرد.

علی ملازاده منتقد ادبی نیز در این نشست گفت: جدای از ویژگی‌های مثبت و روشن اشعار بهمنی ، وقتی شعرش را می‌خوانیم همه عملا در یک ایستگاه ایستاده ایم و شعر بهمنی اگر میخواهد ما را به مقصدی متفاوت برساند خیلی نزدیک است به عبارتی بعد از خواندن شعر بهمنی مخاطب همان جایی ایستاده که شاعر ایستاده است و این نگاه را خیلی در مواجهه با هنر نمیبینم و شعر بیشتر مداخله در زبان است و در شعر بهمنی همه به یک مقصد می‌رسد و این یک ضعف ادبی است . مخاطب در شعر حافظ، سعدی و منزویها می‌تواند به سطح بالایی از ادراک متفاوت و تجربه والا برسند اما در شعر بهمنی ما این نگاه را کمتر تجربه می کنیم و اینکه شاعر تاریخ ادبیات باشیم یا شاعر ادبیات مهم است و چرا پس از این همه شاعران متعددی که در ادوار مختلف آمده اند و رفته اند تعدادی محدودی اشعارشان در خاطر و ذهن مردم رسوخ کرده است ؟ و چرا با وجودی که هشتصد و ششصد سال و کمتر از عمر شعر شاعرانی می گذرد همچنان اشعارشان تر و تازه مانده ؟
وی بخشی از اشعار بهمنی را در نقطه ساکنی دانست که مخاطب را نگه می دارد و افزود: امروز شاعر معاصر و پدید اور معاصر باید تو را به عنوان مخاطب نابود کند و نباید بعد از خوانش شعر آدم قبلی باشد.

گفتنی است در این نشست همچنین حسین شهابی مدیر مسوول خانه ادبیات دیار کریمان پیرامون برنامه های آینده این موسسه توضیحاتی داد و حسین سبزه صادقی غزلی از استاد بهمنی قرائت کرد و یاسر پهلوان مدیر آموزشگاه موسیقی نغمه، یکی از اشعار این شاعر را بداهه نوازی و بداهه خوانی کرد.

لازم به ذکر است در این نشست اکبر خدادادی مدیر کل کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان استان و جمعی از شاعران و هنرمندان حضور داشتند.

و این هم غزلی از استاد زنده یاد محمدعلی بهمنی :
گاهی چنان بدم که مبادا ببینی ام
حتی اگر به دیده ی رویا ببینی ام
من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینی ام
شاعر شنیدنی است، ولی میل، میل توست
آماده ای که بشنوی ام، یا ببینی ام
این واژه ها صراحت تنهایی من اند
با اینهمه، مخواه که تنها ببینی ام
مبهوت می شوی اگر از روزنت شبی
بی خویش، در سماع غزل ها ببینی ام
یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود، که ناگزیری، دریا ببینی ام
شب های شعرخوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینی ام