روایتی از شاهنامه یا نامه ی باستان
شاهنامه یادگار قرن چهارم، قرن اعتدال فکری و خرد گرایی و آزاداندیشی ایران، عصر رویش ابن سینا و رازی و بیرونی است.
دورانی که عقل و خرد بر دل ها حکومت میکند، شاهنامه انعکاس فرهنگ ساسانی در آئینه ی عصر سامانی است.
روزگاری که فرهنگ تابناک آن با سیاست محمود غزنوی به سستی گراییده و با استیلای سلجوقیان به کلی از میان رفت، زمانی که ایران بس آسیب پذیر است.
مهمترین خصوصیت این اثر سترگ، به تصویر کشیدن سرنوشت بشر از روزگار نخستین است و مربوط به قوم و ملت خاصی هم نیست، چرا که پیام شاهنامه دعوی ایرانی در رهبری جهانی با استفاده از جنبه های عملی و کاربردی، با چیرگی بر ظلمت وتاریکی، در هیاهوی زندگی اجتماعی با الگوپذیری از عصر اساطیری، حماسی، پهلوانی و تاریخی است.
میتولوژی و mythos که به زبان یونانی علم تفسیر اساطیر است.
و حدود پنج هزار بیت میتولوژی ایرانست.
شاهنامه سراسر پیکار آدمی با دیو است و جنگ و ستیز با شیطان درون و برون.
بسیاری از حماسه های جهان نیز در خصوص پیکار انسان با دیو سخن ها رانده اند و سینه به سینه نقل کرده اند، از دوران آفرینش جهان و چگونگی سرد شدن زمین و پیدایش هستی و کوشش انسان برای زندگی و…، اما اهمیت اصلی شاهنامه بر دیگر حماسه های جهان در پاسخ به این سوال است که چرا مردمان آن جهان بهشتین که مرگ و میر و سرما وگرما، جنگ و قحطی، پلشتی و زشتی و بدی و گرسنگی نبود، اینک چرا چنین بی سامان گشته است و همه شادمانی ها رخت بسته است، شاهنامه پاسخیست به این سوال.
تو مر دیو را مردم بد شناس
کسی کاو ندارد ز یزدان سپاس.
دکتر فریبا دانشور