توسط: لوار ما
تاریخ: مرداد 2, 1401 زمان انتشار: ۱۰:۴۷ ق٫ظ کد خبر: 11823

گفتگوی ادبی با معصومه سعید، بانوی شاعر کرمانی

محمدرضا براهام/ در پسین عصر شنبه ی اولین روز مردادماه سال یک هزار و چهارصد و یک، در هرم گرمای شهر کرمان با تعدادی از همکاران پایگاه خبری تحلیلی لوار ما، به سراغ معصومه سعید، بانوی شاعر کرمانی رفتیم که عاطفه و زنانگی شعرهایش زبان‌زد و گرمابخش زندگی شاعرانه اش است.

در ادامه گفتگویی ادبی با این بانوی شاعر داشته ایم که می خوانید.

*لطفا خودتان را معرفی کنید*
معصومه سعید هستم، متولد کرمان، لیسانس ادبیات فارسی، مربی یوگا و عاشق شعر.

*چطورشد که به شعر علاقه مند شدید؟*
من در خانواده ای اهل شعر و ادب رشد کردم و از همان کودکی علاقه زیادی به صحبت های ادبی و شعر پیدا کردم.
و حدودا ۶ سالم بود که چیزهایی میگفتم و مادرم ( روحشون شاد) یادداشت میکردند
و کم کم که سواد نوشتن و خواندن پیدا کردم شعرهای سهراب سپهری و فروغ فرخزاد بیشتر مورد توجهم بودند
و خودم به سرودن شعر بیشتر در قالب آزاد علاقه مند شدم.

*مختصری درباره سابقه ادبی و شاعری خودتان بفرمایید*
سابقه شعری من همانطور که عرض کردم، برمی‌گردد به دوران خردسالی و همچنین در زمان دانشجویی و در سال‌های اخیر هم در همایش ها و جشنواره های نقاط مختلف کشور و انجمن های کرمان حضور فعال داشتم.
از طرفی در سال ۹۵ کتاب گزیده ای در انتشارات میردشتی تهران چاپ کردم بنام ” بی قرار” که قسمت هایی از شعرها در استودیو جام جم تهران با صدای خودم سی دی شد و داخل کتاب نیز هست.
و اسفندماه ۱۴۰۰ نیز در انتشارات اورازان کرج کتاب غزل من به نام “از من تا…عشق” به چاپ رسید.

*وضعیت مطالعه شما چگونه است؟*
*به چه کتاب هایی بیشتر علاقه دارید؟ چرا؟*
*آخرین کتابی که هدیه داده اید و هدیه گرفته اید؟*
در مطالعه کتاب‌های شعر خوب و کتابهای تاریخی و فرهنگی بیشتر زمانم رو صرف میکنند چرا که احساس بهتری نسبت به ارتباط با این کتاب‌ها دارم.
آخرین کتابی که هدیه دادم به دوستان عزیز کتاب غزل خودم بود بنام از من تا… عشق
وکتاب جدیدی که هدیه گرفتم، کتاب شعر بانو روانبخش عزیز از شاعران انجمن های شعر کرمان بود.

*چه توصیه ای برای دوستان و جوانان علاقمند به ادبیات، مخصوصا شعر دارید؟*
توصیه اکید من به دوستان عزیز شاعر این هست که مطالعه کنند، شعر خوب بخوانند.
و از اینکه نقدی بر سروده هایشان توسط دوستان اهل فن صورت می‌گیرد، استقبال کنند، برای اینکه برای پیشرفت
همه ما به کمک نیاز داریم.

*آیا فضا برای فعالیت ادبی و شاعران در شهر کرمان فراهم است؟*
*وضعیت را چگونه می بینید*
به نظر من، فضا باید توسط خود ما ایجاد شود، در ایجاد بستر مناسب برای پیشرفتمان، همت تک تک ما و مطالعه زیاد و تلاش اهمیت زیادی دارد و اگرچه انجمن های شعری کرمان
از جمله انجمن شریف قلم – انجمن شریف دل عالم و خوبان کرمان فضایی صمیمی و قابل توجه دارند.

*از شاعران جدید کدامیک شما را مجاب می کنند*
از شاعران محترم معاصر، شاعران زیادی داریم که بسیار عالی هستندو شعرهایشان را می خوانم،
ولی من بیشترین شعرهایی که دوست دارم از سرکار خانمها: فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، مریم اتحاد، پری گنجعلیخانی، شهره درزاده و…. و همچنین جناب آقایان :هوشنگ ابتهاج، محمد علی بهمنی، منوچهر افضلی، عباس مولایی، معین حجت و…..

*از بین شعرای قدیم بیشتر به کدامیک تعلق خاطر دارید؟*
از شاعران قدیم، بیشترین تعلق خاطر من به سروده هاشون :حضرت مولانا، حضرت حافظ و حضرت سعدی هست.

*چقدر سعی کرده اید در شعرهایتان نوآوری داشته باشید؟ و بفرمائید شاعر تا چه زمانی می تواند دغدغه ی نوآوری در شعر داشته باشد؟*
من به‌طورکلی تلاش می‌کنم چیزهای زیادی یاد بگیرم و برای ارتقا سطح شعرهایم تلاشم را میکنم و دوست دارم تا زنده هستم دغدغه بهتر شدن در من زیاد باشد تا بتوانم بهتر پیشرفت کنم، اگرچه این مورد را دوستان مخاطب بهتر میتوانند نظر بدهند.

*چند پیشنهاد فرهنگی و ادبی؟*
پیشنهاد من به عزیزان دست اندر کار امور فرهنگی این هست که قدردان هنرمندان باشند، بیشتر برای آن ها بستر مناسب پیشرفت ایجاد کنند، بیشتردرک شون کنند ، بیشتر به آنها بها بدهند. روحیه هنرمند بسیار شکننده است.

*چند کتاب خوب معرفی کنید*
من علاوه بر کتاب های شعری و تاریخی، به خواندن کتاب‌های معنوی هم علاقه زیادی دارم
و به دوستان عزیز،کتاب چهار اثر از خانم اسکاول شین را توصیه میکنم.

*کدام کتاب تاثیر بسزایی در زندگی شما داشته و راهی تازه برای شما بازکرده؟*
بيشترين کتابی که به من انرژی واقعی داد، کتابی بود که در مورد “علم یوگا” خواندم بنام یوگا درمانی و بواسطه همین کتاب آرامش زیادی نصیبم شد و راه های تازه‌ای برای ادامه….

*در شعر به چه جایگاهی می اندیشید؟*
تا بدانجا رسید دانش من، که بدانم همی که نادانم.
جایگاه شعری بالا وقتی خیلی برایم باارزش هست که ابتدا اخلاق و انسانیت در من بالا برود و مسلما دوست دارم خودم را به بالاترین درجه شعری برسانم، البته با تلاش و کوشش ان شالله.

از طرفی چند سالی هست بصورت جدی در قالب های غزل و رباعی کار می کنم

*تقدیر و تشکر فقط از یک نفر*

من همیشه در صدر سپاسگزاری ها، از خداوند ممنون هستم برای نعمات بیشماری که به من ارزانی داشته وبرای خانواده ام و دوستانم همیشه شاکر بودم ، هستم و خواهم بود

*حرف آخر*
این هست که، برای جهان هستی آرزوی سلامتی و آرامش دارم.

در پایان نیز دو شعر از این بانوی شاعر می خوانیم و برایشان آرزوی موفقیت و سلامتی داریم.

هزار سال ارادت به تو بدهکارم
چه قدر مهر و محبت به تو بدهکارم

غروب و ترس درونم همیشگی بودند
طلوع سبز صلابت به تو بدهکارم

تویی که ناجی روح شکسته ام هستی
غرور و فتح و هدایت به تو بدهکارم

نخوانده شوق صدایم غزل ز دیوانت
چقدر آه… تلاوت به تو بدهکارم

نمی شدم که بدون تو شاعری دلچسب
چه قدر شور و جسارت به تو بدهکارم

بگو چگونه کنم تسویه حسابم را
هزار سال ارادت به تو!! بدهکارم

………………………………………

بر سَردَر ِ بیتاب هر شعرم نوشتم تو
شد ناگهانی شعله ور شعرم نوشتم : تو

سرمست از حال و هوایی آشنا بودم
بیخود شد از خود ساغر شعرم نوشتم , تو

بی اعتمادی در دلم هنگامه ها می کرد
شد چشمهایت باور شعرم نوشتم , تو

شعرم اسیر نغمه های بی نوایی بود
رقصیدم و بر پیکر شعرم نوشتم, تو

بیدار بودم تا سحرگاهان ، بیاد تو
هر شب به روی بستر شعرم نوشتم, تو

دیوان شعرم وصف دنیای نگاهت شد
با شور بی‌حد آخر شعرم نوشتم, تو

پرسید یکشب زندگی از من چه میخواهی ؟
بر صفحه های دفتر شعرم نوشتم : تو!

#معصومه – سعید