نیاز آدمی به اکنون است نه گذشته نه آینده
توسط: لوار ما
تاریخ: اردیبهشت 15, 1404 زمان انتشار: ۰:۲۳ ق٫ظ کد خبر: 20801

گزارشی از دومین نشست تخصصی عصر ادبیات کرمان

 دومین نشست تخصصی عصر ادبیات با محوریت زندگی و آثار زنده یاد احمدرضا احمدی یکشنبه چهاردهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ درمحل کتابخانه تخصصی هنر موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان برگزار شد.

پایگاه خبری تحلیلی لوار/ این نشست با حضور سهیل محمودی شاعر و پژوهشگر ادبی،علیرضا هاشمی نژاد استاد ادبیات دانشگاه کرمان، حسین اسحاقی مدیر کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان کرمان، احمد وفایی مدیر کل کتابخانه های عمومی ،اکبر خدادادی مدیر کل کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان کرمان، حامد حسین‌خانی مدیر بنیاد ایران شناسی شعبه کرمان، دکتر خوارزمی مدیر گروه زیان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر ، حسین صادقی مدیر نشر عامه‌، سید حمید میرحسینی مستندساز و جمعی از دبیران انجمن هاي ادبی، شاعران ، نویسندگان و علاقمندان ادبیات برگزار شد.

سهیل محمودی در این نشست گفت: احمدرضا احمدی ، شعر را به کودکی و سادگی برگرداند و او مثل یک کودک به هستی و پدیده ها نگاه می کرد و حیدربابای شهریار نیز چنین ساده دیدن جهان را به مخاطبان القا می کرد و فروغ فرخزاد و سهراب سپهری نیز چنین رویکردی داشتند و سهراب شعرش نقاشی بود و نقاشی اش شعر و این سه چهره ادبی و هنری، جهان را خیلی ساده و کودکانه می دیدند و در آثارشان این نگاه متجلی شده است.
محمودی با اشاره به شخصیت و آثار این شاعر فقید گفت:بنده از سال ۱۳۷۰ که از نزدیک با احمدرضا احمدی رفت و آمد داشتم او را انسانی شوخ طبع و شبیه کودکی ساده یافتم و برای اینکه بهتر متوجه منظورم شوید این شعر احمدی را می خوانم:
من همیشه با سه واژه زندگی كرده ام
راه ها رفته ام
بازی ها كرده ام
درخت
پرنده
‌آسمان
من همیشه در آرزوی واژه های دیگر بودم
به مادرم می گفتم
از بازار واژه بخرید
مگر سبدتان جا ندارد
می گفت
با همین سه واژه زندگی كن
با هم صحبت كنید
با هم فال بگیرید
كمداشتن واژه فقر نیست
من می دانستم كه فقر مدادرنگی نداشتن
بیشتر از فقر كم واژگی ست
وقتی با درخت بودم
پرنده می گفت
درخت را باید با رنگ سبز نوشت
تا من آرزوی پرواز كنم
من درخت را فقط با مداد زرد می توانستم بنویسم
تنها مدادی كه داشتم
و پرنده در زردی
واژه ی درخت را پاییزی می دید
و قهر می كرد
صبح امروز به مادرم گفتم
برای احمدرضا مداد رنگی بخرید
مادرم خندید :درد شما را واژه دوا می كند.
وی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره احمدی اظهار داشت: وی فیلم هم بازی کرده بود و در ایام کرونا که نمی توانستبم به پیش ایشان برویم ،تلفنی می گفت دارم نقاشی میکشم و تا پایان عمر حتی در بیمارستان آن نگاه طنز آمیز ادبی را به اطرافیان منتقل می کرد.
و به نظرم وی به همراه بیضایی ، کیارستمی ،مهرجویی و آیدین آغداشلو توانایی خاصی در پیدا کردن مخاطبان خاص خود داشتند و پای هنرشان ایستادند تا خودشان را ثابت کنند و آثارشان با مسائل اجتماعی مردم گره خورده بود و با شاعران اطو کشیده آن زمان نبود و تفاوت چندانی بین شعر احمدرضا و شخصیتش وجود نداشت و احمدی حشر ونشر بسیار خوبی با هنرمندان و شاعران هم عصرش داشت ، احمدرضا هنوز در بین اهل ادب و جامعه زنده است.
علیرضا هاشمی نژاد استاد هنر و ادبیات دانشگاه کرمان در این نشست با اشاره به همنشینی اش با این شاعر و هنرمند کرمانی گفت: احمد رضا با هنرمندان ارتباطی تنگاتنگ داشت و در زمانی که می‌خواستیم با همت زنده یاد همایون صنعتی نشر فانوس را راه اندازی کنیم من به نزد احمدرضا احمدی رفتم تا اشعار وی را برای مجموعه هزار پله به دریا مانده ست جمع آوری کنم و این ارتباط با ایشان باقی ماند و صمیمیت و مهربانی ایشان به نحوی بود که خودش تماس گرفت و می گفت: چرا زنگ نمی زنی ؟! و از ویژگی‌هایش حلقه وصل دوستان بود و جنبه های شخصیت و زندگی ساده اش در آثارش هویداست .
وی افزود : احمدرضا بین هنر و ادبیات پل می زد یکی از بهترین شاعرانی بود که روانی و سادگی را در شعرش می‌توان دید و بعدها اگر وارد کار نمایشنامه و فیلم نامه شد ، خمیرمایه آن آثارتجربی هم شعر بود و دوست داشت با همه حوزه های خلاقیت وارد شود و این جمع هنرمندان هم عصر احمدی به نحوی با هم ارتباط داشتند که یکدیگر را در آثارشان ارتقا می دادند .
سید حمید میرحسینی مستندساز در این نشست با تاکید بر اهمیت آثار هنری این هنرمند کرمانی گفت: احمدرضا احمدی خیلی به من بخش سینما کمک کردند و احمدی جزو معدود هنرمندان مهمی در ایران است که در سینما، موسیقی، نقاشی ، شعر و نمایش کار کرده است و همه هنرمندان در رشته هاي مختلف با او رفیق بودند و ایشان مهمترین متن ها را برای سینمای مستند ایران برای کارگردان هایی همچون : بانوی اردیبهشت رخشان بنی اعتماد، باغ سنگی دو پرویز کیمیایی ، داریوش مهرجویی و فیلم پرتره ایشان نوشته اند.
احمدرضا احمدی در کانون پرورش فکری اولین صفحه صدای شجریان را منتشر کردند و ایشان یک دوره بازیگر سینما شدند و در فیلم پستچی، داریوش مهرجویی ایفای نقش کردند. با روحیه مهربان و خاصی که داشتند. وقتی دیدند با سیاه لشکرها برخورد خوبی نمی شود سینما را کنار گذاشتند.
وی در پایان سخنانش ضمن ارج نهادن به نقش همسرش شهره حیدری اذعان داشت: باید بگویم احمدرضا احمدی بخش مهمی از تاریخ هنر و فرهنگ این مملکت است. او وقتی رفت انگار کتابخانه بزرگی از جهان رفت و احمدرضا به تولید و مستندسازی موسیقی ایران خیلی کمک کرد.

سیدعلی میرافضلی پژوهشگر ادبیات در قالب پیام صوتی در این نشست ضمن گرامیداشت یاد و خاطره استاد اسلام پناه گفت: احمدرضا احمدی ثاثیر زیادی بر جریان شعر امروز داشته است او از دهه چهل تا قبل از فوت به صورت دائمی و حرفه ای شعر سرود و میراث پر برگی از خود به جای گذاشت .
وی ادامه داد : احمدرضا از همان مجموعه نخستش یعنی دفتر طرح که در سال ۱۳۴۰ منتشر شد و سپس در روزنامه شیشه ای در ۱۳۴۳ و وقت خوب مصائب در ۱۳۴۷ که عرضه شد خودش را بعنوان شاعری متفاوت و آوانگارد معرفی کرد برخی از تاریخ نگاران شعر معاصر وی را آغاز گر شعر موج نو می‌ دانند و در این شصت سال اخیر این شاعر باعث شده پیروانی نیز داشته باشد در دهه نود نشر نیکا هفت مجموعه شعر از احمدی تحت عنوان دفترهای واپسین و نشر چشمه دو دفتر تحت عنوان تابستان وغم ۹۷وابشارهایی که بر خوابم فرو ریخته اند۱۴۰۰ و نشر اتفاق نیز چهار مجموعه را منتشر کرد.
سید علی میرافضلی ادامه داد : به نظرم اشعار احمدرضا روایت رویاها و کابوس های اوست و ساختار شعرش از خواب و بیداری هایش سرچشمه می‌گیرد و پراکنده گویی شعرهایش ریشه در همین منطق رویا زدگی او دارد شعر احمدرضا هیچ ساختار نظام مندی با شعر کلاسیک و حتی نیمایی ندارد و البته گویا خودش نیز وزن عروضی را نمی‌دانسته و انکار هم نمی کرده والبته این عدم شناخت وزن یک مزیتی برایش ایجاد کرد و باعث تمایز شعرش با آثار قدما وحتی معاصران شد و شعر احمدرضا از موسیقی قافیه هم هیچ بهره ای نبرد و البته هیچ مزیت ریتمی ندارد و برخی اوقات آثارش را ملال آور کرده است و انگار همه را با حس خواب آلودگی گفته است .
گفتنی است احمدرضا احمدی (زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان) شاعر و نمایشنامه‌نویس و نقّاش ایرانی است.
آشنایی عمیق او با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیما دستمایه‌ای شد تا حرکتی کاملاً متفاوت را در شعر معاصر آغاز و پی‌ریزی کند. از بیست سالگی به‌طور جدی به سرودن شعر پرداخت. وی نخستین مجموعه شعرش را با عنوان طرح در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان دهه ۴۰ را جلب کرد. وی همچنین آثاری در ادبیات کودک و نوجوان دارد.
احمدرضا احمدی بنیان‌گدار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰، در شعر معاصر ایران است که در نیمهٔ دوم این دهه، موج نو تبدیل به یک حرکت مدرنیستی در فرهنگ ایرانی شد و در داستان، نمایشنامه، تئاتر، سینما و نقاشی تأثیر کرد.در سال ۱۳۷۸ سومین جایزه شعر خبرنگاران با مراسمی متفاوت و خصوصی در خانه احمدرضا احمدی برگزار شد. همان سال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مراسم بزرگداشت احمدرضا احمدی، تندیس مداد پرنده را به او اهدا کرد.
در پایان یک شعر دیگر از احمدرضا احمدی می آید:
نمی‌خواهم همراه با عشق
اضطراب‌های این جهانی را
به تو بسپرم
من از میان این قالب‌هایی
که آدمیان ساخته‌اند
عبور می‌کنم
به سوی تو می‌آیم
که نیستی
دیگر نیستی و انحطاط آدمی
معنی مرگ نمی‌دهد
اکنون نه زمان است
اکنون نه مکان است
در غیبت زمان و مکان
نه سنگ است
نه آواز پرنده است
نه میوه است
نیاز آدمی به اکنون است
نه گذشته نه آینده
من از صدای خش‌خش این برگ‌ها
پریشان می‌شوم
چهره‌ام زرد می‌شود
و قلبم تند می‌زند
باد برگ‌ها را
به حوض سنگی خالی می‌برد
تصاویر من که بر دیوار سنگی
می‌نشیند
یادگاری از سال‌هایی است
که من جوان بودم
و تو را دوست داشتم
لازم به ذکر است در پایان این نشست اقای سپهری (مدرس نی)، و احمدعلی میرزایی(خواننده) به اجرای برنامه بداهه نوازی و اجرای شعر احمدرضا احمدی پرداختند و دانش آموزان هنرستان هنرهای زیبا حسین داوودی ویلن،هومن نصیری سنتور و تمبک و مهدی شادمان هنرجویان کلاس یازدهم موسیقی هنرستان هنرهای زیبای کرمان برنامه اجرا کردند.