قصه بيشناسنامههاي قلعهگنج قصه تلخ بيهويتي مردمان سرزميني است كه روزگار خوش گذشته شان را مثل يك خواب دور به ياد دارند. خوابي كه حتي در موردش صحبت هم نميكنند، مردماني كه امروز هيچ نشاني در هيچ كجاي دنيا ندارند.
در ميان مشكلات عديدهاي كه قلعهگنجيها با آن روبهرو هستند، شايد موضوع بيشناسنامه بودن عدهاي از مردم (آماري غير رسمي حدود ١٠٠٠ نفر) چندان در اولويت رسيدگي قرار نگيرد، اما اين مساله تنها به بحث هويتي بر نميگردد، بلكه تبعاتي دارد، از جمله بازماندن از تحصيل، محصور ماندن در منطقه محل زندگي و…
سروش صلواتيان كه اين روزها در صفحه شخصياش در اينستاگرام مشكلات مردم قلعهگنج را منعكس ميكند، پيگير موضوع شناسنامه افراد بيشناسنامه هم هست و در مورد علت ورودش به موضوع افراد بيشناسنامه ميگويد: «وقتي قصد داريم بيماران را براي درمان به تهران منتقل كنيم يكي از مهمترين مشكلاتمان اين است كه اين افراد شناسنامه و اوراق هويتي ندارند و نميتوانيم بليت هواپيما يا قطار براي آنها تهيه كنيم، وقتي هم از اين مشكل عبور ميكنيم براي بستري كردنشان در بيمارستانهاي تهران به مشكل بر ميخوريم. بسياري از بيماراني كه براي درمان به بيمارستانهاي تهران منتقل شدهاند به عنوان يك فرد بيهويت بستري شدهاند و تحت درمان قرار گرفتهاند.»
موضوع افراد بيشناسنامه و رسيدگي به وضعيتشان هر چند در دستور كار فرمانداري است، اما هنوز اين مشكل در منطقه يكي از جديترين مشكلات مردم است. مسعود حيدروند، مجري طرح ملي آباداني قلعهگنج در رابطه با اين مساله ميگويد: «قبل از ورود بنياد علوي به قلعهگنج مشكل شناسنامه وجود داشت،
از آنجا كه اساسا قلعهگنج اداره ثبت احوال نداشت، حتي ثبت ازدواجها هم به صورت دستنويس انجام ميشد و هنوز هم در بعضي مناطق به همين شكل است. اطراف جازموريان عدهاي از عشاير براي اخذ شناسنامه مراجعه نكردهاند، عدهاي به دليل كمسوادي و بيتوجهي اقدام نكردهاند،هر گروه به دلايلي شناسنامه ندارند.
در سالهاي گذشته گروههايي وارد منطقه شدند و براي اينكه خدمتي به مردم كنند اقدام به گرفتن شناسنامه براي مردم كردند، اين طرحها در چند مرحله در شهرستان اجرا شد، در اين اقدام شتابزده عدهاي چند شناسنامه گرفتند،ما افرادي در قلعهگنج داريم كه چند شناسنامه با هويتهاي مختلف دارند.
در حال حاضر متوليان امر به حساسيت موضوع پي بردهاند. بنياد علوي ليستي از افرادي كه شناسنامه ندارند تهيه كرد، نزديك به ٣٠٠ نفر را شناسايي كردهايم كه شناسنامه ندارند. در حال حاضر فرمانداري در كمتر از يك ساعت براي بچههايي كه پدر و مادرشان شناسنامه دارند، شناسنامه صادر ميكند. ما متولي اخذ شناسنامه نيستيم اما اگر تمايلي باشد بنياد ميتواند هزينه آزمايش تشخيص DNA و مراحل تشخيص هويت را تقبل كند.»
در مقطعي قانوني تصويب شد كه اداره ثبت احوال براي هر كسي كه با دو شاهد به اين اداره مراجعه ميكرد و درخواست دريافت شناسنامه داشت، شناسنامه صادر ميكرد. ايرادات اين قانون و نحوه اجراي آن و همچنين تخلفاتي كه در سايه آن شكل گرفت، باعث شد عدهاي سودجو از اين ضعف قانون سوءاستفاده كنند و نتيجه اينكه عدهاي توانستند چند شناسنامه با هويتهاي مختلف بگيرند، اما پس از ايجاد مشكلات متعدد، قوانين سختگيرانهتري براي صدور شناسنامه وضع شد و همين امر باعث شد عدهاي از مردم كه آگاهي چنداني از وضعيت نداشتند همچنان بيشناسنامه بمانند.
فرماندار قلعهگنج در رابطه با مشكلاتي كه در خصوص نداشتن اوراق هويت در قلعهگنج وجود دارد، ميگويد:
«متاسفانه در سالهاي گذشته تعداد زيادي از مردم با توجه به فقر مالياي كه داشتند اقدام به فروش شناسنامهشان كردند، همچنين در تخلفي كه در نتيجه مشكلات قانوني در اين زمينه صورت گرفت حدود ٢٦ نفر از كاركنان متخلف ثبت احوال دستگير شدند و اتفاقاتي افتاد كه باعث شد منطقه جنوب كرمان مشكلاتي در زمينه شناسنامه داشته باشد.
اما در چند سال اخير تدابيري انديشيده شد كه اين موارد در جلسه شوراي تامين مطرح شود و با مصوبه شوراي تامين و شناختي كه از افراد توسط دهياريها و متنفذين پيدا ميكنند، اين موضوع ساماندهي شود، تعداد اين افراد به حداقل رسيده است، اگر ما در قلعهگنج ١٧٨ پرونده در اين مورد داشتيم در حال حاضر اين تعداد به حداقل و كمتر از ٧٠ نفر رسيده است،
كساني كه هويتشان در ثبت احوال موجود است را پيگيري ميكنيم و با اختياري كه به شوراي تامين استان داده شده است، تلاشمان اين است كه بتوانيم اين آمار را به صفر برسانيم.» فرماندار از كساني صحبت ميكند كه پرونده ثبتي دارند و نامشان در دورههاي گذشته در اداره ثبت احوال ثبت شده است،
اما بسياري از كپرنشينان حاشيه جازموريان حتي در رژيم گذشته هم شناسنامه (سجل) نداشتند و بعد هم نامشان در هيچ دفتري و هيچ ادارهاي ثبت نشده و حالا هم حتما نشاني در اداره ثبتاحوال قلعهگنج ندارند كه بخواهند سهمي در آمار داشته باشند.
مسوولان شهرستان قلعهگنج ميگويند در عرض يك ساعت براي افراد در فرمانداري شناسنامه صادر ميشود، اما سروش صلواتيان كه تا به حال با پيگيريهايي كه انجام داده، موفق شده براي ١٩ نفر از اهالي قلعهگنج از مراجع قانوني شناسنامه و اوراق هويت اخذ كند، از تجربيات متفاوتي صحبت ميكند: «اگر بخواهيم براي بچهاي كه پدر و مادرش شناسنامه دارند
شناسنامه بگيريم در درجه اول بايد سندي ارايه كنيم كه ازدواج پدر ومادر در آن ثبت شده باشد. اين خود پروسه عجيبي است به اين دليل كه در اين منطقه اغلب ازدواجها به صورت دستنويس ثبت ميشود نه رسمي، در مرحله بعد پدر درخواست صدور شناسنامه را به ثبت احوال ارايه ميكند.
ثبت احوال نامهاي به او ميدهد براي پليس امنيت و كلانتري محل زندگي، كلانتري محل بايد براي بررسي ميداني به محل زندگي فرد مراجعه كند. البته زمان اين مراجعه مشخص نيست ممكن است همين مراجعه يك ماه طول بكشد. بعد از بررسي ميداني، مامور انتظامي يك نامه تنظيم ميكند خطاب به پليس امنيت، اين نامه ممكن است ايراداتي داشته باشد، يا ناقص باشد، مُهر نداشته باشد و… كه تمام اين موارد باعث به تعويق افتادن پروسه اخذ شناسنامه ميشود. بعد از آن پليس امنيت نامه تاييد هويت فرد را براي ثبت احوال ميفرستد.
اين تنها بخشي از ماجراست. علاوه بر اين دهيار و اعضاي شورا و سه شاهد معتمد هم بايد تاييديه بدهند كه اين بچه شناسنامه ندارد. از تمام اين موارد كه بگذريم مهمترين مساله اين است كه اين بچه چند سال دارد؟ اگر كارت واكسن داشته باشد – كه غالبا ندارند، و معناي آن اين است كه واكسن نزدهاند- از روي كارت واكسن ميشود سن را مشخص كرد، اگركارت واكسن نداشته باشد ثبت احوال يك نامه به پزشكي قانوني و وزارت بهداشت مينويسد كه طي آن فرد بايد آزمايشهاي مورد نياز براي تشخيص سن را در پزشكي قانوني انجام دهد. تمام اين پروسه در خوشبينانهترين حالت حداقل بين ٣ تا ٤ هفته طول ميكشد.»
البته تمام اين مراحل مربوط به اخذ شناسنامه براي كساني ميشود كه سنشان زير ١٥ سال باشد، براي افراد بالاي ١٥ سال ماجرا متفاوت است. به دليل اينكه براي اين افراد تابعيت بايد مشخص شود و اثبات نسب شود تا شناسنامه عكسدار صادر شود و اين پروسه به قدري طولاني است كه معمولا افراد در نيمه راه پيگيري را رها ميكنند.
قلعهگنجيها در غالب موارد آگاهي كافي نسبت به اهميت شناسنامه و اوراق هويت ندارند و زندگي در كپر به اين مساله دامن زده است. آتشسوزي كپر در گرماي ٥٠ درجه جنوب كرمان امري طبيعي است. در عين حال در فضاي كپر گاوصندوق يا محفظه امني وجود ندارد كه اسناد را حفظ كند، در نتيجه همهچيز با هم ميسوزد.
در چنين شرايطي چطور ميشود سندي مثل شناسنامه را حفظ كرد؟
يكي از كپرنشينان حاشيه جازموريان ميگويد: «يك آقايي آمد به ما گفت شناسنامههايتان را به من بدهيد تا با آن برايتان ماشين كشاورزي بخرم، ما همه شناسنامههايمان را داديم برد و ديگر نيامد.» و صدايي در گوشي تلفن ميپيچد: «بالغ بر ٧٠ درصد مردم قلعهگنج با يارانه روزگارشان را ميگذرانند، در اين بين هستند كساني كه شناسنامه ندارند كه بخواهند يارانهاي دريافت كنند.»