توسط: لوار ما
تاریخ: مرداد 14, 1402 زمان انتشار: ۷:۴۰ ق٫ظ کد خبر: 16391

زیره به کرمان بردن

یادداشت سیدحمیدمیرحسینی پژوهشگر و مستند ساز.

چند روز است که بعد از ثبت فالوده یزدی بحث زیادی در فضای مجازی مطرح شد که چرا فالوده ای که به اسم کرمان مطرح است به نام یزد ثبت شده است. در یکی دو روز اخیر کاربران کرمانی در فضای مجازی بسیار دست‌ به کار شدند، بسیاری عکس فالوده کرمان را استوری کردند، خیلی‌ها به توصیف طعم و خواص آن پرداختند و عده‌ای نیز دست به گلایه زدند تا اینکه کارشناسان و مدیران میراث فرهنگی اعلام کردند فالوده کرمان، نسبت به فالوده یزد متفاوت و سال ۱۳۹۵ ثبت ملی شده است.
گلایه ها همچنان بالاست که چرا فالوده ثبت ملی کرمان آنقدر معرفی نشده که خیل قابل توجهی از آن بی‌اطلاع هستند. اما واقعیت اینکه فالوده کرمانی از معروف‌ترین خوراکی های استان کرمان محسوب می‌شود که در طول سال به ویژه فصل تابستان مشتری فراوانی دارد و هفت سال قبل نیز به ثبت ملی رسیده‌ است.
دیار کریمان با فرهنگ و تاریخ کهن در کنار اماکن باستانی و جاذبه های گردشگری، سوغات و خوراکی‌های فراوانی دارد که مشهور و زبانزد هستند و جزو میراث مردمان این سرزمین محسوب می شود.

فالوده یا پالوده کرمانی در کنار قوتو(قاووت)، کُماچ سِهِن، کُلمپه و دهها سوغات دیگر به همراه غذاهای منحصر به دیار کریمان از قدیم برای پذیرایی از میهمانان در منازل کرمان و در روزهای گرم سال جزو بهترین گزینه های موجود به حساب می آید که کام افراد را خنک و شیرین می کند.اگر چه فالوده در برخی شهرهای دیگر ایران هم به اشکال مختلف تهیه می شود، اما در کرمان منحصر به این دیار و متمایز از فالوده های دیگر شهرهاست که با طعم گلاب و دیگر عرقیجات گیاهی مانند نسترن یا نعناع مصرف می شود.
قدمت فالوده را به دوران تیموری می دانند و تاریخ یکی از فالوده فروشی های بازار کرمان به ۱۵۰ سال می‌رسد. یک دهه پیش به عنوان پژوهشگر در حوزه تاریخ کرمان و ساخت یک مستند نزد دکتر باستانی پاریزی به دانشگاه تهران رفته بودم. صحبت از کتاب حماسه کویر شد پرسیدم: چرا این اسم رو انتخاب کردید؟ ایشان گفتند زندگی در کویر یعنی حماسه‌، می گویند: مردم دیار من تنبل هستند پس چه کسی در طول قرن ها آب را از دل کویر به وسیله قنات ها بیرون آورده اند؟ و باعث کشاورزی و توسعه شهری شده اند. مشکل اینجاست که کرمانی ها گنجینه های زیادی دارند ولی متاسفانه در صندوقچه های مادربزرگ ها پیدا می شود و حاضر نیستند داشتن این گنج هارو به کسی بگویند.
مثالی زدند که در خاطرم مانده است گفتند: گز اصفهان را همه جای ایران پیدا می شود و همه جای ایران به درستی می شناسند. ولی کلمپه کرمان فقط در کرمان می توانید ببینید و هر کس که به عنوان مسافر به شهر کرمان می آید باید کلی توضیح دهیم که اصلا چه نوع شیرینی است. یا فالوده شیرازی را مثال زدند در مقایسه فالوده کرمانی که چقدر یتیم واقع شده، حالا سرنوشت همان کاری به ما کرد که سالها قدرش را ندانستیم و برای داشتنش هیچ فریادی نزدیم.
و دیگران را آگاه نکردیم. سوال این است کسی جرات دارد فالوده شیراز را به اسم تبریز بزند یا باقلوای تبریز را به اسم مشهد؟ ولی حتما با میراث ناملموس کرمان می توانید این کار را بکنید سالهاست که درباره میراث، آیین ها مراسم ها، مفاخر و فرهنگ کرمان پژوهش می کنم و مستند می سازم ولی یادم نمی آید هیچ ارگان یا سازمانی از کرمان با بودجه های ملی حمایت کوچکی از من کرده باشد. همین است که میراث و تاریخ ما به راحتی یغما می رود. و این بزرگترین چالش مدیریت فرهنگی استان است. که من به عنوان فیلمساز کرمانی باید برای ساخت مستند دیوران که درباره آیین های منطقه رابر است. باید از تلوزیون یزد بودجه بگیرم و آنها از ساخت این مستند حمایت کنند.
و این اتفاق تلخ برای همه دوستان هنرمند و دلسوز فرهنگی این شهر به شکل های مختلف افتاده است. و این موضوع به تمام معنا فاجعه است. تا جایی که برای بزرگ هنرمندی به نام احمدرضا احمدی، شاعر و نقاش معاصر بعد از فوتش در زادگاهش حتی مراسم کوچکی به یاد تلاش صادقانه اش در عرصه هنر برگزار نمی شود. پس ما باید چه توقعی داشته باشیم از پاسداشت فرهنگ و هنر این سرزمین برای نسل های آینده، اصلا تعجب نکنیم شهر دیگری نام بزرگ ایشان را به نام خود ثبت نکند. همانطور که قصه های مجید که اساسا در جغرافیای کرمان در مجموعه کتابش روایت می شود. سر از اصفهان در می آورد و مجید کرمانی، مجید اصفهانی می شود و در قاب تلویزیون در ذهن نسل های مختلف قرار می گیرد. به قول علی حاتمی در فیلم سوته دلان، همه عمر دیر رسیدیم. و چقدر تلخ است این دیر رسیدن برای استانی که هزاران سال تاریخ دارد. ولی متاسفانه مدیران دلسوز ندارد.

سیدحمیدمیرحسینی

پژوهشگر و مستند ساز.