رمان هایی نظیر “خدآفرید” به تقویت فرهنگ و زبان معیار کشور کمک می کنند

لیلا راهدار، نویسنده و منتقد ادبیات داستانی مطرح کرد؛ رمان هایی نظیر "خدآفرید" که با رویکرد بومی نویسی خلق می شوند، به تقویت فرهنگ و زبان معیار کشور کمک می کنند.
پایگاه خبری لوار/ اشاره : کتاب “خدآفرید” نوشته ی خانم فرشته ی سالار کریمی در بیست و سومین دوره جایزه کتاب سال استان کرمان به عنوان منتخب بخش رمان معرفی شد و دو هفته بعد از این مراسم، در پسینگاه چهارشنبه یکم اسفندماه ۱۴۰۳ برنامه ی معرفی و جشن امضایی برای این اثر ارزشمند توسط نشر فرهنگ عامه در سالن هتل پارس برگزار شد.
در این برنامه که با استقبال خوب علاقه مندان به ادبیات داستانی همراه بود، سه صاحب نظر، رضا ذوالعلی، دکتر فاطمه پورجعفری و لیلا راهدار، به صورت اجمالی صحبت کردند.
در ادامه این گزارش بخشی از صحبت های خانم راهدار نویسنده و منتقد ادبیات داستانی را پیرامون این اثر می خوانیم ؛
وی در این نشست گفت: در آغاز ضمن تبریک به نویسنده جوان و آینده دار خانم فرشته سالارکریمی به خاطر خلق رمان خواندنی ” خدآفرید” به چند تعریف بدیهی در ادبیات داستان اشاره می کنیم .
واژه هایی که بار مفهوم روایت، رمان، ریالیست جادویی، و همچنین داستان را می سازند.
روایت در واقع محتوای یک اثر را ساخت می دهد.
آنچه ما به عنوان داستان می شناسیم، توالی حوادثی هست که به واسطه ی ابزار زبان در ساخت روایت خود را می سازد و معنا می یابد.
کلمه در محور جایگزینی ساخته می شود و در ساخت گسترده تر آن ، یعنی داستان ،این روایت هست که چنین می کند.
بنابراین خیلی مهم است که چه زبانی را در چه ساختی برای بنایی به نام داستان استفاده می کنیم.
اینکه رمان یک واژه ی فرانسوی است و به معنای دقیق تر امروزی آن از قرن نوزدهم به بعد وارد دنیای ادبیات داستانی شد .و تاریخچه ی آن می تواند در بررسی آثار مورد توجه قرار گیرد.
اما آنچه بیشتر از کاربرد این کلمه مد نظر نگارنده است.مفهوم انتقال معنا یعنی احساسات، افکار و پیرنگ اساسی اثر در کنار فرم و پیرنگ فرعی است و ساخت زنجیر وار حوادث داستان.
بر این اساس معنای محتوایی آن مد نظر است.
با در نظر گرفتن مفاهیمی که توضیح دادم، می توان کار خانم سالار کریمی را به واسطه ی ساختار پیرنگ و تسلسل حوادث با این نگاه یعنی ساختار رمان بررسی کرد.
در این کتاب گویی خواننده سوار بر قطاری است و از جاده ای می گذرد که می تواند از پنجره ی آن حوادث و اتفاقات را بنگرد و بگذرد تا این تعلیق داستانی وی را به مقصد یعنی پایان طرح و توطئه ی داستان برساند.
درباره ی روایت و زبان یک ساخت این کتاب که ارتباط خوبی با دیالوگها دارد و درک داستان را ساده و قابل فهم می کند نیز رویکرد دیگری به اثر “خدآفرید” است.
نکته ی قابل ملاحظه که گفته ی پیشین اشاره شد دیالوگ بود.که به واسطه ی استفاده از واژه های بومی این داستان را به بومی نویسی نزدیک کرده بود.
آنچه این سخن را قوت می بخشد استفاده از باورها و خرافات ،اندیشه ها، آرزوها، عادات، زیست بوم ….در کتاب است که همچنین پهلو به رئال جادویی می زند.
همچنین بومی نویسی را به معنای کامل آن مفهوم می بخشد.
جدا از مبحث داستان و داستان نویسی ، هنر ادبیات زنده نگاه داشتن و حیات بخشیدن به کلمات است.
در روزگاری که کلمات بومی بار مفهومی خود را رنگ می بازند و ما نیاز به حفظ و آفرینش آن را احساس می کنیم و به قولی کلمات زبان لاغرتر می شوند، چنین رویکردهایی به ادبیات، یعنی استفاده از لهجه و کلمه و زبان یک منطقه به غنای فرهنگی زبان فارسی و حجم بخشیدن به آن کمک می کند.
با تشکر و احترام به نویسنده ی کتاب که توانسته از عناصر داستان ساز مثل دیالوگ پیرنگ، زبان ،روایت و….به خوبی بهره جوید.، بی شک نوشتن این فرم از داستانها و همچنین مطالعه و نقد آن به توسعه ادبیات داستانی ما کمک شایانی می کند.