شاهنامه آیینه تمام نمای زندگی
یادداشت دکتر فریبا دانشور
باور ظلم ستیزی و عدالت خواهی فردوسی که شالوده بینش و جهان بینی سیاسی دینی او را تشکیل می دهد,ترکیبی است:از عناصر اعتقادی آیین مزدایی و اساطیری زردشتی یا معتقدات کهن قوم ایرانی وعمدتا با اصل اعتقادی«عدالت» که از انسان دوستی، ایمان و باور دینی او است،ریشه دارد.
فردوسی بر قله شاهنامه ایستاده است تا از بلندای این کتاب سترگ رد پایی ازخرد وعدل ودانش را به ما بنمایاند وطنابی از تدبیر به دست تک تک ما بدهد تا بتوانیم همراه و همگام
با او اوج غرور و افتخار ملی خود را فتح کنیم.
در حماسه ها با مجموعه ای از داستانهای اصیل و
کهن روبرو هستیم که با طیف وسیعی از داستانهای عاشقانه، دلاوران وپهلوانان، شخصیتهای دیو،اژدها و پری آشنا می شویم و همگام با قهرمان داستان ما نیز خود در عمق حماسه غرق می شویم.
با فراز و فرود داستانها زندگی می کنیم که همه این اتفاقها در بستر و جایگاهی رخ می دهد که قابل تامل است.
همه ما در سرتاسر حماسه یک داستان مشترک داریم، تمام این بخشها و لایه ها همچون چسبی در کنار هم قرار می گیرد،تا یک روایت را بازگوید و آن ماجرا، داستان، یک جنگ است،چرا که در هر حماسه یک جنگ بزرگ در حال رخ دادن است.
مثلاً:در حماسه بزرگ هومر -ایلیاد-داستان جنگ یونانیان با تروجانها در محلی به نام ترووا است.
بخش عظیمی از شاهنامه به نبرد ایرانیان و
تورانیان پرداخته شده.
حماسه های دیگر جاهای دنیا مثل حماسه شرق
دور(ژاپن).حماسه هند(مهابهارا).
نماد و نشانه هر حماسه؛ جنگ است.
اما چرا حماسه با یک جنگ بزرگ پیوند خورده؟
در زبان پهلوی مفهومی داریم با تعبیر (پای رم)که برابر است با پائیدن ومراقبت کردن از چیزی،که با مفهوم ملت برابر است.
رم یا رمه نه به معنای گله گوسفند بلکه به معنای قومیت است.پای رم یعنی مراقبت کردن از اقوام.
در یک ملت می بینم که افراد با قومیتهای
گوناگون با آداب و سوم متفاوت کنار هم جمع می شوند وارزشهای مشترکی را ایجاد می کنند،
وتبدیل می شوند به یک ملت.
همانطور که ما در ایران اقوام مختلف داریم،
کردها، بلوچ ها،ترک ها،اما آئین ها بین همه مشترک است.
آئین نوروز(جشن نوروز)
شب یلدا
چهارشنبه سوری
سیزده بدر
همه یک زبان مشترک داریم،همان حماسه،وارتباط این رمه ها،(اقوام) در حماسه
نقش می پذیرد.
حماسه بازگوی ساخته شده این پای رم هاست.
چرا این اقوام تصمیم گرفتند، متحد و دوست باشند،چون یک دشمن خارجی دارند،که آنها را تهدید می کند،و اینها با هم متحد می شوند،تا در برابر دشمن بایستند، در حماسه ایلیاد وادیسه،
می بینیم،دولت شهرهای یونانی متحد می شوند تا تروجانها را شکست بدهند.
در شاهنامه نیز قومیتهای گوناگون یکی می شوند در برابر دشمن مشترک .
(گودرزیان،نوذریان،کیانیان و….. در برابر تورانیان)
حماسه خود یک جنگ بزرگ است.اما با توجه به
این گفته ها حماسه زمانی شکل می گیرد که ملت در حال ساخته شدن است،ملتی که در حال پیروزی است و مراقب است تا دشمن او را شکست ندهد.
کشوری که پیروزی را در آغوش دارد و قدرتمند است حماسه می سازد.
شاهنامه متفاوت از همه حماسه های دنیا زمانی شروع به نوشتن می کند،که چهار قرن از سقوط ایران گذشته است،بعد از شکست ملی ماست که این حماسه بزرگ نوشته می شود دوران و زمانیکه ایران در ضعف و ناتوانی واوج تضادهای فکری است و دشمن حتی اجازه نمی دهد مردم آزادانه به زبان پارسی بنویسند وسخن بگویند.
فردوسی مسئولیت بزرگی را بر دوش خود احساس می کند.
تمام حماسه ها پای رم سازند،وشاهنامه فردوسی علاوه بر پای رم ساز بودن،مردم را به شور در می آورد وغرور ملی را بر می افروزد.
شاهنامه رسالتی بسیار بزرگ دارد ویک پرسش مهم و آن این است؛
که گیتی به آغاز چون داشتند
که ایدون به ما خوار بگذاشتند
چه شد که چنین شد؟
شاهنامه روایتی است که با اساطیر شروع می شود با پهلوانان ودلاوران نقش می گیرد وبا تاریخ کهن سرزمینمان ادامه می یابد.
و در پایان شاهنامه، می بینم که ما با ناخوشی وشکست ایران روبرو میشویم .
چرا نباید پایان شاهنامه خوش باشد،واین واکاوی را فردوسی موشکافانه انجام می دهد تا به ما خاطر نشان کند که اگر از تاریخ درس نگیریم، در آینده نیز سرنوشتی بس تلخ پیش رو داریم.
داستان جمشید،افراسیاب،ضحاک، و تمامی صحنه های نبرد رستم و اسفندیار وزال ورودابه واردشیر و اسکندر و….تمام این سرگذشتها چون آیینه ایست پیش روی ما تا بتوانیم زندگی خود را به خوبی مدیریت کنیم،هفت خان رستم وهفت خوان اسفندیار نیز تلنگریست بر ما در دوران بحران وخطر.
این آموزه ها و درسهای زندگیست که میتواند از ما یک انسان واقعی بسازد چه در لباس یه فرد عادی باشیم چه مسئول ومدیر یک جامعه بزرگ.
آری شاهنامه آیینه تمام نمای ماست،تصویری از زندگی ما،آنچه هستیم حاصل آنچیزی است که بوده ایم.
دکتر فریبا دانشور