به مناسبت بیست‌و‌هفتم شهریورماه روز شعر و ادب فارسی؛
توسط: لوار ما
تاریخ: شهریور 27, 1403 زمان انتشار: ۳:۴۴ ب٫ظ کد خبر: 19218

لزوم احیای شکوه بر باد رفته ادبیات پارسی

✍️دکتر حسین سبزه صادقی

دو دس ور دسته‌ی قوری بگیرم
نزیکی ول کنم دوری بگیرم
سلام من به کل قربن رسونین
نسایی ول کنم حوری بگیرم؟
نسایی ای نسایی ای نسایی
سر راهت بیا مار سیاهی
اول بر من زنه دل ور تو بستم
دوم بر تو زنه که بی وفایی

مرداد ماه امسال برایم توفیق همراهی پدر و مادر عزیزم در سفری زیارتی‌سیاحتی حاصل شد، از هر دوی آنها که به لطف خدا حافظه‌ای قوی دارند و ذهنشان سرشار از روایت‌های شیرین و تلخ از تاریخ و ادبیات شفاهی است، خواستم از خرده‌فرهنگ‌ها و خاطراتشان برایم بگویند.
در بخشی از گفت‌وگو به دو دلداده به نام نسا و محدلی اشاره شد که کل قربن پدر نسایی به وصالشان رضایت نمی‌داده و محدلی را وعده وصلت با حوری دختر کوچکش که نابالغ بوده می‌داده است. محدلی هم که شاعری عاشق‌پیشه بوده با مدد از ادبیات به او گوشزد می‌کند که مگر دیوانه‌ام یار بالغ نزدیک را رها کنم و در انتظار یار دور از دست آینده بنشينم، یا به عبارتی نقد را رها کنم و به نسیه دل ببندم. غرض از ذکر این خاطره، مقدمه‌چینی برای بحث اصلی است، یادداشتی که دوست ارجمندم جناب احسان احمدی خواسته‌اند به مناسبت روز شعر و ادب فارسی بنویسم.
واقعیت این است که ادبیات به عنوان تسکینی برای جان‌های بی‌قرار آدمی در کنار همه زبان‌ها در همه دوره‌ها و همه مکان‌های زیست بشر وجود داشته و خواهد داشت و آنچه که در شکل هنری و زیباشناسانه در زبان اتفاق می‌افتد چه در مقیاس محلی و چه ملی و جهانی شامل ادبیات می‌شود. وقتی که هم‌نشینی و جانشینی کلمات در بستر زبان در محور افقی و عمودی با تخیل، تفکر، تصویرسازی و خیال روایت می‌شود مخاطب با گونه‌ای متفاوت‌تر از گفتار روزمره روبه‌رو می‌شود و گفتار و نوشتاری را شاهد است که با عاطفه‌مندی و اندیشه‌ورزی، احساسات و افکارش را متأثر می‌کند. با متن همراه می‌شود و همزاد‌پنداری می‌کند، با قسمت‌های تلخش اندوهگین می‌شود و با بخش‌های نشاط‌‌آفرینش کامش شیرین می‌گردد. ایران‌شهر و ایران بزرگ فرهنگی هم در گذر زمان ادبیات خودش را تولید و مصرف کرده است، شعر و ادبیات محصول محیط‌اند و آفرینشگر خلاق آن، فرزند زمانه خویش است. داشته‌های مادی و معنوی و سرگذشت هر قومی در ادبیاتش تجلی پیدا می‌کند، بعضی از زبان، ظرفیت بیشتری برای تولید ادبیات دارند و برخی از آنها دایره واژگان و توان کمتری دارند و در این میانه زبان و ادبیات فارسی به عنوان زبان مادر و معیار کشور ما فردوسی‌آفرین و حافظ‌ساز بوده و فاتحان قله‌های ادبیات مثل سعدی، مولانا و نظامی را به جامعه جهانی تحویل داده است.
انتخاب روز شعر و ادب فارسی با وجود چنین سابقه‌ای، بی‌شک کاری دشوار است و استاد شهریار هم بی‌شک شخصیت کمی نیست اما به نظر می‌رسد این انتخاب قدری احساسی و سیاسی بوده و مدام بر آن نقد وارد می‌شود.
به نظر من به‌عنوان عضو کوچکی از جامعه ادبی کشور، شورای عالی فرهنگ عمومی کشور می‌تواند با حفظ این روز در تقویم و تغییر آن به روز پیوند زبان‌ها و گویش‌های ایرانی با زبان فارسی، زبان معیار کشور، خالق حیدر بابا را در جایگاه واقعی خودش قرار دهد و از طرفی جای خالی چنین روزی که وجودش در تقویم ما الزامی است را پر کند.
شایان ذکر است کشور و ملت ایران که متشکل از اقوام مختلف است بی‌شک دوست دارد که گویش و زبان‌های محلی‌اش همواره با زبان معیارش در پیوند باشد و کما اینکه تا کنون هم، چنین بوده و گویش و زبان‌های اقماری زبان معیار همواره کلماتی را وام داده و وام گرفته‌اند که این داد و ستد، تقویت زبان و فرهنگ ما را در پی داشته است.
متأسفانه به نظر می‌رسد دستگاه‌های مرتبط با حوزه زبان و ادبیات از وزارت‌های فرهنگی و آموزشی گرفته تا م‍ؤسسه‌های خصوصی و انجمن‌های فرهنگی ادبی به صورت جزیره‌ای عمل می‌کنند و وحدت رویه‌ای در تقویت و ترویج زبان و ادبیات فارسی ندارند، لذا می‌طلبد که تنوع و تکثر برخورد با مقوله مهم فرهنگی، سامانی مؤثرتر به خود بگیرد.
شعر و ادب ما بخش مهمی از هویت ایرانی ماست و انسان با زبان می‌اندیشد، لذا تقویت زبان، تقویت زیست فرهنگی اجتماعی ما را در پی دارد و امیدواریم که باز هم:
شکرشکن شوند همه طوطیان هند / زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود
و باز هم شعر، زبان و ادبیات فارسی شکوه گذشته خودش را بازسازی کند و در عرصه زندگی بشر به نقش‌آفرینی مؤثر خود ادامه دهد.

منتشر شده در شماره ۱۷۱ نشریه روشنفکری – ۲۴ شهریورماه ۱۴۰۳