تئاتردانشگاهی کرمان را به بازی نگیرید
درست پس از گذشت یک سال از درج مطلبی تحت عنوان « تخصص زدایی در بخش تئاتر دانشگاه شهید باهنر» به شماره خبر۱۹۷۷۲و تاریخ ۶/۱۱/۹۵در روزنامه کرمان امروز،و جدی نگرفتن انتقادات دلسوزانه و هشدارهای اینجانب به عنوان نویسنده مطلب مذکور، در کمال ناباوری شاهد آن هستیم که مسئولین دانشگاه باهنر در پی بالاگرفتن مشکلات ساختاری این گروه که پیشتردرهمان مطلب به پاره ای از آنها اشاره کرده ایم، با پاک کردن صورت مسئله ازپذیرش دانشجو در رشته تئاتر برای سال تحصیلی آینده صرف نظر نموده اند،آنهم درست در شرایطی که پس ازنزدیک دو دهه و با تلاش بزرگانی همچون فرهاد ناظرزاده کرمانی، تازه این رشته تحصیلی مهم در کرمان راه افتاده بود واینک برغم ادعای مسئولین دانشگاه نسبت به مقطعی بودن این اتفاق،بیم آن می رود که تا سالهای سال همچون گذشته شاهد تعطیلی تئاتر دانشگاهی در کرمان باشیم،در این رابطه اما آنچه که بیش از هرچیز جالب و البته طنزآمیزاست،مصاحبه آقای ایرانمنش رئیس دانشکده هنر دانشگاه باهنر با نشریه استقامت درمورخ۲۱بهمن ماه می باشد که ایشان دریک فرار رو به جلوعینا گفته های انتقادی ما را درمطلب مذکور تکرارمی کنند،ایشان درفرازی از گفته های خود می فرمایند«تاسیس و استمرار یک رشته در دانشگاه دولتی بدون داشتن حتی یک عضو هیات علمی تخلف است،تا حدی که وزارت علوم می تواند از دانشگاه بازخواست کند که چرا بی وجود حتی یک نفر هیات علمی،یک رشته در دانشگاه دایر است؟؟»این گفته های وی را مقایسه کنید با بخشی از مطلب مندرج درنشریه کرمان امروز که در آن عنوان شده« با توجه به این اصل بدیهی که جذب هیات علمی برای راه اندازی یک رشته بر جذب و پذیرش دانشجو مقدم است اما در کمال تعجب و تحیرمی بینیم که این امر مورد اغماض قرار گرفته ،آنهم در دانشگاهی همچون شهید باهنر،درحالی که انتظار آن می رفت کادری حرفه ای وکاردان سکان این گروه را در دست بگیرند، و نه اینکه همه اختیارات این گروه به استادی بازنشسته آنهم تحصیل کرده در رشته ای کاملا بی ربط با تئاتر یعنی کتابداری سپرده شود»واما جناب دکتر به همین قدربسنده نکرده و در چند جای دیگر، مطالبی مشابه با آنچه در نوشته مذکور نگاشته شده است را تکرار کرده اند، از جمله آنجا که می گویند
«واقعیت این است که فارغ التحصیلان ما در مقطع دکتری تئاتر در کشور خیلی معدودند»و یا درجایی دیگر که خاطرنشان می کنند«دانشگاه باید در جذب هیات علمی برای رشته تئاتر در کرمان به صورت راهبردی فکر کند و انعطاف نشان بدهد،مثلا یا فوق لیسانس جذب کند یا…»مجددا گفته های ایشان را مقایسه کنید با این قسمت دیگراز مطلب نوشته شده درنشریه کرمان امروز«ازاین همه فارغ التحصیل کاردان و متاسفانه بیکار رشته نمایش و بومی کرمان نه تنها دعوت نشده بلکه درخواست قریب به اتفاق آنها ،حتا برای تدریس دو واحد آنهم به شکل حق التدریس ، با بهانه هایی همچون نداشتن مدرک از دانشگاه دولتی ، نداشتن تجربه کافی و حتا نداشتن یک پارتی قدرتمند در دانشگاه رد می شود،آنهم برغم برخوردار بودن از رزومه هایی آنچنانی، به طوری که بدون اغراق رزومه یک تن از آنها در حوزه تئاتر برابر با رزومه نیمی از اساتید این گروه دانشگاهی است و جالب اینکه چنین اجحافی در حق دانش آموختگان دانشگاه آزاد در حالی اتفاق می افتد که تنها دو دانشگاه دولتی در حوزه تحصیلات تکمیلی رشته نمایش درسراسر ایران وجود دارد »
اما آنچه عجیب است علت این اظهارات دیرهنگام جناب دکتر می باشد،واقعا اگرهمه این اشکالات و ضعف ها را می دانستید و کاری نکردید، پس این اقاریر شما ،خود حکم عذر بدتر از گناه را دارند،البته حال باید از ایشان پرسید که چرا در همان ابتدا با وجود اشراف کامل نسبت به این مشکلات و علم به ایرادات قانونی تصمیم به پذیرش دانشجو گرفتید؟ جناب دکتر که اکنون در جایگاه منتقد و مخالف، نظام دانشگاهی را به چالش می کشند چرا وقتی که ما به دانشگاه مراجعه نمودیم ویا درچند نشریه این اشکلات را گوشزد کردیم ما را متوجه امکان چانه زنی یا احتمال انعطاف توسط مسئولین رده بالای دانشگاه نکرده و نگفتند که شما می توانید با دانشگاه درباره پاره ای از این موارد مذاکره کنید؟و یا چرا حتا زحمت تقریر چند خط جوابیه جهت تنویر افکار عمومی را به خود ندادند؟البته این طور که از شواهد و قرائن برمی آید و با توجه به اظهارات مسئولین مربوطه،آقایان تا حد زیادی می دانستند که کارشان مصداق آشکار به راه بادیه رفتن است و این دیواری که خشت اولش را کج نهاده اند دیری نخواهد پایید که فرومی ریزد؟البته آقای ایرانمنش در نهایت با سلب مسئولیت ازخود، توپ را در زمین دکتر فدایی می اندازد و اصرار ایشان دال بر پذیرش دانشجو آنهم بدون توجه به وجود زیرساخت های لازم را به عنوان دلیل اصلی نابختیاری گروه نمایش مطرح می نماید و جالب اینکه دیگر دست اندرکاران هم با پیروی از همین الگو خود را از همه نابسامانی های پیش آمده مبرا می دانند به طوری که آقای آقاعباسی که تا پیش از این رسما همه کاره این گروه بوده ،انگشت اتهامش را به سمت رئیس خود ،دکتر ایرامنش می گیرد، و به شکلی که انگار خود او نیز قربانی یک توطئه گروهی شده ،با گلایه نسبت به بی خبر گذاشتنش از یک جلسه خاص، در گفتگو با نشریه استقامت خاطر نشان می سازد «چرا آقای دکتر ایرانمنش و معاون دانشکده و معاون دانشگاه جلسه گذاشتند و تصمیم گرفتند که چون امکانات و نیرو ندارند دانشجو نگیرند،نمی دانم؟»و در ادامه برای آنکه مخاطب را خوب ملتفت بسازند که هر چه بوده از قامت ناسازوبی اندام رئیس و معاونین بوده ورنه تشریف بلند ایشان در علم مدیریت تئاتر بر کسی کوتاه و پوشیده نیست، با اعتمادبه نفسی مثال زدنی می فرمایند«من مطمعن هستم لااقل از نظر برنامه آموزشی،ما در رشته تئاتر در کرمان نقص نداشته ایم» این گزاره یعنی که واقعا توطعه ای در میان بوده و یا مسئولین دانشگاه برای رفع بیکاری رای به عدم پذیرش دانشجو درسال تحصیلی پیش رو داده اند وگرنه همه چیز کامل و بی نقص بوده،انگار نه انگار که اصلی ترین دلیل این فرجام ناخجسته تئاتر دانشگاهی، نداشتن استاد متخصص و عدم جذب حتی یک نفر به عنوان هیات علمی بوده،آخر ما تا کی می خواهیم به جای پذیرش مشکلات و نواقصمان با فرافکنی ضعف ها و اشباهاتمان را به گردن دیگران بیاندازیم،آنچنان که آقای اقاعباسی همه مشکلات را به گردن دکتر ایرانمنش می اندازد وآقای دکتر ایرانمنش به گردن دکتر فدایی و قس علی هذا.
اما از این مجال که بگذریم شورانگیزترین قسمت فرمایشات جناب آقاعباسی آنجاست که می گویند«من نگرانم چون اراده ای پشت قضیه نیست که از رشته تئاتر مراقبت کند و من هم دیگر در موقعیت یک نفر نیروی بازنشسته مدعو نمی توانم کاری بکنم»
این خیلی خوب است که شما اینقدر دلسوز و نگران آینده رشته تئاتر هستید،اماجناب آقای دکتر آیا وقتی هم که بنده و بسیاری دیگر از تحصیل کردگان بیکار رشته نمایش برای تدریس حتی دو واحد درس به دفتر حضرت عالی مراجعه کردیم آن وقت هم نگران شدید؟آیا پیش وجدان خودتان یک لحظه فکر کردید ما که بیشتر عمرمان را صرف تحصیل رشته نمایش کرده ایم و از عهده هیچ کار و پیشه دیگری هم برنمی آییم برای گذران زندگی خود چه کرده و چگونه ارتزاق می کنیم؟یادتان می آید که گزینش و مصاحبه علمی که هیچ حتا زحمت خواندن رزومه من را هم به خودتان ندادید؟آیا یادتان نمی آید که بدون ذره ای «نگرانی» دو واحد درسی را که آقای حق وردی جهت تدریس به بنده اختصاص داده بود با این بهانه که مدرک من متعلق به دانشگاه آزاد است کن لم یکن اعلام کردید؟ البته اینرا اعتراف می کنم که تا پیش از خواندن مصاحبه شما با نشریه استقامت نمی دانستم یک نیروی بازنشسته مدعو نیرویی فراتر از مدیرگروه نمایش دارد؟جناب آقای دکترآیا پیش از آنکه توسط همکارانتان ازدایره تصمیم گیری کنار گذاشته بشوید هم این مشکلات را مطرح کردید؟آیا در مدت این سه سالی که از تاسیس رشته نمایش می گذرد و یا در هنگامه بروزهمین مشکلات جدید،با انجمن نمایش ، جامعه تئاتری کرمان،پیشکسوتان وتحصیل کرده گان رشته نمایش برای تبادل نظر و چارجویی گام مثبتی برداشتید؟ آیا یکبار،حتی یکبار، گوشی تلفن را به دست گرفتید تا با آقای ناظرزاده کرمانی که از قضا پدر تئاتر دانشگاهی ایران و حسن اتفاق همشهری شما می باشند، پیرامون مشکلاتتان صحبت کنید؟ و یا حتی به ایشان نهیب بزنید: شمایی که موسس اکثر دانشکده های تئاتری ایران هستید حالا باید برای شهرتان کاری بکنید-اما متاسفانه طی تماسی که دیشب با آقای دکترناظرزاده داشتم متوجه شدم حتی در این سالها یکبار هم با ایشان که خود موسس اصلی این دانشکده هستند هیچ گفتگو و مشورتی نشده- باری این روزها انگار رسم بر این شده است تا نه محرومین و مغضوبین بلکه کسانی که در طی این سالها از بیشترین امکانات دولتی و غیردولتی برخوردار بوده اند درهر برنامه و سمینار و جشنواره ای پشت تریبون رفته و صدای خود را بلند کنند و فریاد دادخواهی سر بدهند، و یکی نیست که از میان برخیزد و بگوید شما چرا ؟شمایی که کلید اکثر دانشگاه ها، کلیدکتابخانه ها، کلید سالن های نمایش، کلید دفاتر انتشارات و نشریات در دستتان هست شما نسبت به چه انتقاد دارید؟واما لااقل در مورد انسداد فضای تئاتری در کرمان که مورد مطالعه بنده بوده باید بگویم که اتفاقا همین رویکردهای قبیله ای به هنر و همین باندبازی ها و تکروی ها بوده که باعث ظهور و بروز این نابه سامانی ها شده،چنانکه همه می دانیم تئاتر،هنری گروهی و اشتراکی است و از همین رهگذر، رویکردهای مدیریتی نسبت به آن می بایست به شکل جمعی صورت بپذیرد و از نظرهمه متخصصین و اهل فن در این زمینه استفاده شود،با این همه اما هرچند که هشدارهای پیش از این ما مورد توجه مسئولین مربوطه قرار نگرفته،ولی با توجه به رسالت خود به عنوان یک روزنامه نگارتئاتری این بار هم درباره وضعیت پیش آمده موکدا هشدار می دهم اگر رشته تئاتر درکرمان تعطیل شود ضربه ای جبران ناپذیر به عرصه فرهنگ وارد می شود،چرا که به زبان ساده وبه شکل خلاصه می توان گفت که: تئاتر مهم ترین عرصه تمرین دموکراسی است زیرا تئاتر فرهنگ گفتگو را به جامعه تسری می دهد،و گفتگو مهمترین ابزار برای مشق مردم سالاری و بهترین وسیله برای درک و شناخت دیگری است،لذا عاجزانه از همه مردم هنر دوست و با فرهنگ کرمان به ویژه هنرمندان،دانشجویان،پیشکسوتان،و همینطور همه مسئولین و در راس آنها جناب آقای رزم حسینی استاندار محترم استدعا دارم تا دیر نشده به هر شکل ممکن به این موضوع ورود کرده و نگذارند تئاتر دانشگاهی کرمان به بازی گرفته شود،نگذارند، این تنها چراغ تئاتر دانشگاهی کرمان برای همیشه خاموش شود.چرا که اگر تئاتر در یک جامعه بمیرد،فرهنگ در آن جامعه می میرد..
نظر احمدی