شاهنامه نبرد نور با تاریکی
یادداشت دکتر فریبا دانشور
خیر وشر دو واژه دیر آشنا در فرهنگ ایرانی است.
تو مردیو را مردم بد شناس
کسی کو ندارد ز یزدان سپاس
دیوا و اهورا این دو واژه زمانی صفت اعلای همه خدایان قدیم ایرانی بوده است، بعدها در اثر اختلافاتی که بین آریایی های مهاجرنشین پیش امد، گروهی از آریایی ها که ایرانیان نیز جز آنان بودند طرفدار اهورا وگروهی طرفدار دیوا شدند.
از آنزمان در آیین ایرانی دیو دشمن خدا-بشریت وخالق شر وبدی معرفی گردید و طرفداری از او به کلی برای ایرانیان ممنوع شد.
بنابراین دیوان می توانند بخشی از قبایل آریایی تلقی شوند که از قبل در این سرزمینها سکونت داشتند و پیوسته میان ایشان و طرفداران اهورا جنگ ومنازعه وجود داشته است.
اسطوره پردازی، حماسه سرایی اخلاق گرایی، خردورزی و بینش عرفانی در شعر و ادب فارسی به بهترین شکل جلوه کرده بویژه در شاهنامه فردوسی که یکی از مولفه های هویت ملی است.
شاهنامه پاسخی است به پرسش های که از روزگارقدیم ذهن بشر را درگیر کرده، سوالاتی چون:
انسانهای نخستین چه کسانی بودند؟
در کجا ودر چه زمانی پا به عرصه وجود نهادند؟
نخستین تمدنها کجا بودند؟
نخستین پادشاهان چه کسانی وچه اقداماتی را انجام دادند؟
اسطوره ها سند هویت ملی و شناسنامه اقوام مختلف است.
پژوهنده ی نامه باستان
که از پهلوانان زند داستان
چنین گفت کآیین تخت وکلاه
کیومرث آورد واو بود شاه
شاهنامه در ابعاد گوناگون اسطوره و حماسه وتاریخ به تمام پاسخهای بشر دیروز و امروز
پاسخ داده است.خواندن شاهنامه این اثر سترگ باعث می شود که افق دید ما را به دنیای پر تلاطم امروز بازتر کند تا بهتر زندگی را بفهمیم وزیباتر زندگی کنیم.
فریبا دانشور
۲۶اسفند ۱۴۰۲